حالت تاریک
  • سه‌شنبه, 1404/06/25 شمسی | 2025/09/16 میلادی
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن خاورستان | khavarestan هستید؟
سایه سنگین جنایات پهلوی بر سر ایران
خاورستان گزارش می دهد؛

سایه سنگین جنایات پهلوی بر سر ایران

سالروز فرار رضاخان از ایران، فرصتی است برای بازخوانی جنایات تاریخی خاندان پهلوی که آثار ویرانگر آن هنوز در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور پابرجاست و این دوران یکی از تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ معاصر ایران به شمار می‌رود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، سالروز فرار رضاخان از ایران فرصتی است تا نگاهی دقیق‌تر به جنایات مخرب تاریخی دوران پهلوی بیندازیم؛ دوره‌ای که تصمیمات و سیاست‌های غلط آن آثار ویرانگری بر سرنوشت کشور برجای گذاشت. از واگذاری بخش‌هایی از خاک ایران گرفته تا تحمیل فرهنگ بیگانه و سرکوب سنت‌های ایرانی-اسلامی، این دوران نه تنها پایه‌گذار مشکلات امروز شد، بلکه میراثی از ناپایداری سیاسی، وابستگی و بحران‌های اقتصادی را به همراه آورد. بررسی و بازخوانی این جنایات، گامی ضروری برای درک ریشه‌های چالش‌های فعلی کشور است.

در همین زمینه، یک کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با خبرنگار ما، ابعاد تازه‌ای از رفتار پهلوی‌ها با ثروت ملی، ارتش، تمامیت ارضی و فرهنگ اسلامی-ایرانی را مورد بررسی قرار داد.

ارتش پرخرج پهلوی

به گفته این کارشناس، بخش قابل توجهی از بودجه کشور در دوران پهلوی به هزینه‌های ارتش اختصاص می‌یافت؛ به‌طوری که همه درآمد نفت کشور صرف تجهیز و تقویت ارتش می‌شد. با این حال، ارتشی که با این میزان هزینه و تجملات شکل گرفته بود، در زمان حمله متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰، در کمتر از یکی دو روز فرو ریخت و کشور به راحتی تحت سلطه متجاوزان قرار گرفت.

سید مصطفی موسوی‌نژاد با اشاره به ابعاد مالی این وضعیت افزود:حدود ۵۰ درصد نقدینگی موجود در کشور در حساب شخصی رضاخان نگهداری می‌شد. یعنی در حالی که ملت در سختی بودند، بخش عظیمی از پول مملکت در اختیار شخص شاه بود و ارتشی که با آن هزینه‌های سنگین ساخته شده بود، کوچک‌ترین کارایی دفاعی از خود نشان نداد.

این کارشناس ادامه داد:رضاخان با همه دبدبه و کبکبه‌اش، بیشتر قلدری‌هایش برای مردم ایران بود. اما برای حفظ تاج و تختش و انتقال آن به فرزندش، مقابل نمایندگان انگلیس در داخل کشور مانند فروغی سر خم کرد.

به گفته او، محمدرضا شاه نیز میراث‌دار همین رفتار بود. زمانی که فشارهای بین‌المللی برای واگذاری بحرین آغاز شد، او نه‌تنها مقاومت نکرد، بلکه عملاً از آن استقبال هم کرد. برخی مدعی‌اند شاه مخالف جدایی بحرین بود، اما اسناد و شواهد تاریخی خلاف این را نشان می‌دهند. این تحلیل‌گر گفت: اگر مخالف بود، چرا بلافاصله پس از اعلام جدایی بحرین، حکومت ایران پیام تبریک ارسال کرد؟ و چرا جمله توهین‌آمیز 'دختر خودمان را عروس کردیم' از درون همین دستگاه منتشر شد؟

این کارشناس با اشاره به واکنش‌های امروز مردم نسبت به موضوعات ملی مثل نام خلیج فارس یا جزایر سه‌گانه ابوموسی و تنب‌ها گفت:مردم ایران امروز نسبت به خاک‌شان غیرت دارند و اجازه نمی‌دهند کسی حتی نام خلیج فارس را تغییر دهد. دلیلش این است که حاکمیت فعلی اجازه نداده خاکی از کشور جدا شود، برخلاف دوران پهلوی که خاک ایران به‌راحتی بخشیده می‌شد.

موسوی‌نژاد در ادامه خطاب به طرفداران سلطنت و فرزندان رضاخان که امروزه ادعای بازگشت به قدرت دارند گفت:اگر همین‌ها دوباره به قدرت برسند، باز هم تمرکز حکومت در مرکز خواهد بود و بخش‌هایی از ایران در معرض تجزیه قرار خواهند گرفت. چون آن‌ها هم مانند پدران‌شان، غیرتی برای حفظ تمامیت ارضی ندارند.

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی در بخش دیگری از سخنان خود، به موضوع انقلاب فرهنگی رضاخان و تلاش او برای تحمیل سبک زندگی غربی به مردم ایران اشاره کرد. به گفته موسوی‌نژاد رضاخان تصور می‌کرد پیشرفت در غرب به‌دلیل کنار گذاشتن حجاب و پوشش سنتی است پس تصمیم گرفت همین مسیر را با زور در ایران اجرا کند. بدون درک از بافت فرهنگی جامعه، به جنگ با سنت‌ها رفت.

او ادامه داد:فکر می‌کرد که با اجبار مردم به کشف حجاب و پوشیدن لباس‌های غربی، ایران پیشرفته می‌شود. در حالی که نه منطق داشت، نه درایت. چون تغییر فرهنگ با زور ممکن نیست. امروز هم شاهدیم که استکبار جهانی با روش‌های نرم فرهنگی و رسانه‌ای تلاش دارد همان پروژه را اما آرام، خزنده و ماندگار ادامه می‌دهد.

این کارشناس در پایان به هشدارهای مقام معظم رهبری درباره هدف‌گذاری فرهنگی دشمن برای زنان اشاره کرد و گفت:رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که اگر برای مردم روشن شود که دشمن چه نقشه‌ای برای زنان در کشورهای اسلامی دارد، خود مردم در دفاع از فرهنگ خودشان پیشگام خواهند شد. پروژه رضاخان بخشی از همان نقشه استعمار بود؛ با روش سخت. امروز همان مسیر، با روش نرم دنبال می‌شود.

عقب نشینی راهبردی 

یک کارشناس تاریخ فرار رضاخان از کشور پس از اشغال ایران توسط متفقین را نقطه عطفی در عقب‌نشینی راهبردی حاکمیت ملی دانست و گفت:وقتی رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ دستور ترک مقاومت در برابر نیروهای اشغالگر را صادر کرد و بدون حتی یک گلوله، کشور را تسلیم کرد، نه فقط ارتش را خلع سلاح کرد، بلکه روحیه ملی را نیز شکست. این تصمیم زمینه‌ساز چپاول منابع، نفوذ بیگانگان و تحمیل ساختارهای استعماری به ایران شد.

حسینی ادامه داد: سیاست‌های پنهانی رضاخان در تبعیت از منافع انگلیس، پیش از جنگ نیز شکل گرفته بود. اما اوج آن، همین تسلیم بی‌قید و شرط بود که تا امروز آثار آن باقی مانده است.

به گفته وی از جمله موضوعات مهم مورد بحث در این موضوع، مسئله حق‌آبه هیرمند است. رودخانه‌ای مرزی که در دهه‌های گذشته بارها مورد مناقشه میان ایران و افغانستان قرار گرفته و امروز منشأ بحران زیستی و معیشتی در استان سیستان و بلوچستان است.

این استاد تاریخ با اشاره به قرارداد ۱۹۷۳ میان ایران و افغانستان گفت:قرارداد حق‌آبه هیرمند هرچند به ظاهر در دوره پهلوی دوم بسته شد، اما بدون ضمانت اجرایی، بدون تعریف دقیق مکانیسم پایش، و بدون ابزارهای حقوقی مؤثر تنظیم شد. این قراردادها زمانی بسته شد که دولت ایران از موضع ضعف برخوردار بود و بیشتر در حال مصالحه با قدرت‌های خارجی تا دفاع از حقوق مردم خود بود.

وی افزود: نتیجه آن، امروز مشخص است. ده‌ها روستا در شرق ایران به خاطر کم‌آبی متروکه شده، کشاورزی نابود شده و تالاب هامون خشکیده است. این‌ها جنایات جاریه نه تاریخی هستند.

حسینی همچنین به واگذاری رسمی بحرین در سال ۱۳۴۹ نیز اشاره کرد و آن را یکی از «رسواترین اقدامات پهلوی دوم» دانست و افزود: بحرین بخشی از خاک ایران بود، با اکثریتی شیعه و دارای موقعیت راهبردی. اما محمدرضا شاه با فشار انگلیس و حمایت غرب، بدون برگزاری همه‌پرسی واقعی، از حاکمیت ایران بر بحرین چشم پوشید. امروز شاهد آن هستیم که مردم بومی آن تحت ظلم و تبعیض‌اند و یک خاندان وابسته به عربستان و غرب بر آنجا حکومت می‌کند.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا خراسان جنوبی با وجود موقعیت استراتژیکش تا این اندازه عقب نگاه داشته شده است، گفت:در دوره پهلوی اول و دوم، اولویت حکومت، تمرکز قدرت در پایتخت و چند شهر مرکزی بود. شرق ایران ـ به‌خصوص مناطق مرزی مانند بیرجند، نهبندان، سربیشه، و زیرکوه ـ عملاً از چرخه توسعه حذف شدند. نه تنها سرمایه‌گذاری نشد، بلکه حتی حفظ حقوق مرزی و طبیعی این مناطق نیز نادیده گرفته شد.

او افزود: نتیجه این سیاست، فقر شدید در زیرساخت‌ها، مهاجرت گسترده نخبگان، و انباشت محرومیت در استان‌هایی مانند خراسان جنوبی است.

به گفته وی خشکسالی در خراسان جنوبی فقط یک مسئله اقلیمی نیست، بلکه یک نتیجه سیاسی و تاریخی است. سیاست‌های آبی غلط و دیپلماسی ناتوان دوره پهلوی، موجب شد منابع آبی مشترک با کشورهای همسایه از دست برود، از جمله حق‌آبه هیرمند که نقش حیاتی در تعادل زیستی شرق کشور داشت.

او تاکید کرد: هرچند هیرمند به صورت مستقیم وارد خاک خراسان‌جنوبی نمی‌شود، اما بحران آب در منطقه شرق ـ از سیستان تا خراسان جنوبی ـ یک زنجیره به‌هم‌پیوسته است. خشکیدن قنات‌ها، نابودی کشاورزی سنتی، و بی‌آبی در روستاهای این استان، اثر همین سیاست‌های تاریخی است.

وی تصریح کرد: در انقلاب سفید، رضاخان و سپس محمدرضا شاه مدعی اجرای اصلاحات ارضی بودند اما در استان‌هایی مانند خراسان جنوبی، این طرح‌ها بدون مطالعه محلی و با تقلید کورکورانه از مدل‌های غربی اجرا شد و زمین‌های کشاورزی بدون تأمین زیرساخت یا آموزش، میان افراد ناآماده تقسیم شد و باعث نابودی تولید شد.

او همچنین گفت: نتیجه آن امروز دیده می‌شود؛ زوال باغات سنتی، از بین رفتن قنات‌ها و افزایش وابستگی به واردات همه این‌ها نشان می‌دهد که توسعه‌نمایی‌های پهلوی، بیشتر جنبه تبلیغاتی تا واقعیت داشت.

استاد تاریخ با اشاره به تلاش‌های پهلوی اول برای یکسان‌سازی فرهنگی و حذف تنوع‌های محلی، گفت:رضاخان در جریان پروژه‌های موسوم به “انقلاب فرهنگی”، تلاش کرد پوشش، زبان، گویش و آداب سنتی مناطق مختلف را از بین ببرد. این پروژه در خراسان‌جنوبی هم اجرا شد؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از آیین‌ها، موسیقی‌ها و لباس‌های بومی این منطقه تحت فشار قرار گرفتند یا به حاشیه رانده شدند.

حسینی افزود: یکی از جنایات فرهنگی پهلوی همین تخریب هویت محلی و القای شرم از سنت‌های ایرانی-اسلامی بود.

وی با تأکید بر این که نگاه به تاریخ پهلوی نباید فقط نوستالژیک یا احساسی باشد گفت:جنایات خاندان پهلوی را باید در امتداد زمان تحلیل کرد. اگر امروز ایران با بحران‌های آبی، زیستی، مرزی و مهاجرتی روبه‌روست، بخش مهمی از آن به دلیل ضعف در حکمرانی و واگذاری حقوق ملی در دوره پهلوی است. این‌ها آثار یک خیانت تاریخی‌اند که هنوز ادامه دارند.

آنچه از تحلیل‌ها و شواهد تاریخی به‌دست می‌آید، این است که دوران پهلوی نه‌تنها دستاوردی پایدار برای ملت ایران نداشت، بلکه برخی از خسارات آن تا به امروز ادامه دارد؛ از جدایی سرزمین گرفته تا تحمیل فرهنگ بیگانه. سالروز فرار رضاخان از ایران، فرصت مناسبی است برای بازخوانی این بخش از تاریخ و هشداری برای آینده، تا بار دیگر اشتباهات گذشته تکرار نشود.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!