یادداشت؛
گنج زرشک زیر خاک خامفروشی
سالهاست که زرشککاران در کنار چالش نداشتن فضای مناسب برای خشک کردن محصول، راهی جز خامفروشی حتی محصول تازه ندارند و بسیاری حتی برای فرآوری ساده آن هم ناتوان هستند.
به گزارش خاورستان، محمود علیزاده در یادداشتی نوشت: حاصل تلاش چندین ماهه کشاورزان خراسان جنوبی برای تولید محصول استراتژیک زرشک در هر سال بالغ بر صد هزار تن است اما سالهاست که با وجود رنج داشت و برداشت، عایدی چندانی نصیب آنان و به خصوص استان نمیشود و با شروع و اتمام کار برداشت، بازار، عرصه جولان دلالانی میشود که عایدی کشاورز را از آن خود میکنند و با چکهای مدتداری که مشخص نیست در موعد مقرر وصول شود، سود سرشاری را با کمترین زحمت نصیب خود میکنند.
هر سال که میگذرد با وجود خشکسالیهای مستمر اما با توجه به مقاومت درختان زرشک در مقابل کمآبی، سطح زیر کشت آن در استان گسترش مییابد و در نتیجه حجم تولید رو به فزونی دارد اما در این بین هنوز چالشهای متعددی پیش روی تولیدکنندگان خرده مالک این محصول با ارزش وجود دارد.
سالهاست که زرشککاران در کنار چالش نداشتن فضای مناسب برای خشک کردن محصول، راهی جز خامفروشی حتی محصول تازه ندارند و بسیاری حتی برای فرآوری ساده آن هم ناتوان هستند. در این بین باید از مسئولان تصمیمگیر پرسید که برای بهبود زخم کهنه خامفروشی چه کرده اند؟ چرا سالهاست که گنجی چون زرشک زیر خاک خامفروشی مدفون است، چرا وعدههای فراوان برای بهبود اوضاع میدهند اما همچنان آب از آب تکان نمیخورد و فرصت بزرگ فرآوری از بین میرود.
چرا هر سال بر افزایش حجم تولید در برنامهها تاکید میشود اما فرآوری و کسب ارزش افزوده بیشتر برای کشاورز و استان، در پایان فهرست برنامهریزیها قرار دارد؟ چرا در استانی که داعیه تولید بیشترین زرشک بیدانه ایران و جهان را دارد، تعداد واحدهای فرآوری بزرگ از انگشتان یک دست هم بیشتر نیست؟
آیا جذب سرمایهگذار وظیفه کشاورز است و آیا کشاورز باید زمینهها را برای ترغیب سرمایهگذاران فراهم کند؟ چرا در این سالها هیچ برنامه مدونی برای پرداختن اصولی به فرآوری و شناخت محصولات قابل تولید از این محصول استراتژیک، تدوین نشده است. در این سالها چه مدیران کشوری و چه استانی به طور مستمر از خامفروشی زرشک به عنوان یک چالش بزرگ نام بردهاند اما کار چندانی برای مدیریت اصولی حوزه فرآوری آن نکردهاند.
چرا در بازار مصرف و حتی استان چندان خبری از فرآوردهای حاصل از زرشک نباشد! چرا به این نمیاندیشیم که اگر به کوتاهیها در این حوزه ادامه دهیم ممکن است خیلی زودتر از آنچه که فکرش را میکنیم، زرشک هم به سرنوشت زعفران دچار شود و دیگر کشورها آن را به عنوان تولید خود به بازار مصرف ارائه و بهره تمام ارزش افزوده را ببرند.
آیا سخت است که مدیران، پا را از دایره حرف زدن خارج و کار را یک بار برای همیشه از جایی شروع کنند به عنوان مثال دست به فرآوری اولیه از خانه کشاورزان بزنند. تا کی باید چشم به آن سوی مرزها داشته باشیم تا بلکه خریداری برای محصول پیدا شود. آیا مدیران از خود نمیپرسند که چرا آنها میتوانند و ما نمیتوانیم؟ چرا تولیدکننده صنعتی و یا سرمایهگذار پای کار نمیآید؟
چرا توان شرکتهای دانشبنیان و جوانان نخبه برای شناخت و یافتن فرآوردههای قابل تولید از زرشک به کار گرفته نمیشود در حالی که دولت پای کار است. چرا مدیران استان یک بار برای همیشه تصمیم عاجلی برای نجات زرشک نمیگیرند و آیا بهتر نیست با استفاده از نظر اندیشمندان، اساتید، کارشناسان، سرمایه گذاران و ... کار را از جایی شروع کنند؟ بدانیم که زخم کهنه مرهم میخواهد اما در کنار آن باید درمان اساسی هم مورد توجه قرار گیرد.
انتهای خبر/