حالت تاریک

تسنیم تلاوت صفحه ۱۸7 قرآن

تسنیم تلاوت صفحه ۱۸7 قرآن

برای سرکوبی دشمنان توطئه‌‏گر، مرزها و تمام راه‌های نفوذ را کنترل کنیم. «وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ»

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی«خاورستان»، «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» «(این آیات اعلام جدایی و) بیزاری و برائتی است از سوی خدا و پیامبرش، نسبت به مشرکانی که با آنان پیمان بسته‏‌اید.»

از این که برای این سوره در روایات، نام‌‌های «برائت» و «توبه» آمده است، می‌‌فهمیم که جزء سورۀ انفال نیست، بلکه سوره‌ای مستقلّ است.

از این که سوره، به دلیل محتوای قهرآمیزش بدون «بِسْمِ اللَّهِ» شروع شده است، می‌‏فهمیم که «بِسْمِ اللَّهِ» در هر سوره، متعلّق به همان سوره و جزء آن است، نه آنکه به عنوان تشریفات و یا...، در اوّل هر سوره بیاید.

اعلام برائت، به خاطر پیمان‏‌شکنی کفّار بود که در آیۀ ۷ و ۸ مطرح شده است، وگرنه قانون کلّی، مراعات پیمان‌‏هاست و تا طرفِ مقابل به پیمان وفادار باشد، باید آن را نگهداشت. چنان‌که در آیۀ ۴ آمده است: «إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی‏ مُدَّتِهِمْ» به میثاقتان با مشرکانی که پیمان نشکسته و توطئه‌‌ای نکرده‏‌اند، تا آخرِ مدّت وفادار بمانید. به‌علاوه مسلمانان به دلیل ضعف، تن به آن قرارداد دادند، وگرنه خواستۀ مسلمانان، قلع و قمع هر چه سریع‌تر شرک است.

ماجرای اعلان این آیات

در سال هشتم هجری مکّه فتح شد؛ امّا مشرکان هم‌چنان برای انجام مراسم عبادی خود که آمیخته با خرافات و انحرافات بود، به مکّه می‌‏آمدند. از جمله عاداتشان این بود لباسی را که با آن طواف می‌کردند، صدقه می‌‏دادند. یک زن که می‌خواست طواف‌‏های بیشتری انجام دهد، چون دیگر لباسی نداشت، به اجبار کفّار برهنه طواف کرد و مردم به او نگاه می‌کردند. این وضع برای پیامبر و مسلمانان که در اوج قدرت بودند، غیر قابل تحمّل بود.

پیامبر منتظر فرمان خدا بود تا آنکه این سوره در مدینه نازل شد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به ابوبکر مأموریت داد تا آیاتی از آن را بر مردم مکّه بخواند. شاید انتخاب ابوبکر به دلیل آن بود که او پیرمرد بود و کسی نسبت به او حساسیّت نداشت. امّا وقتی او به نزدیک مکّه رسید، جبرئیل از سوی خدا پیام آورد که تلاوت آیات را باید کسی انجام دهد که از خاندان پیامبر باشد. آن حضرت، علی علیه‌السّلام را مأمور این کار کرد و فرمود: من از او هستم و او از من است. علی علیه‌السّلام در وسط راه آیات را از ابوبکر گرفت و به مکّه رفت و بر مشرکان قرائت نمود.

ماجرای تلاوت آیات این سوره توسّط علی علیه‌السّلام، در کتب اهل سنّت نیز آمده و از اصحاب، کسانی همچون ابوبکر و علی علیه‌السّلام، ابن‌عباس، انس‌بن‌مالک، جابر‌بن‌عبد اللَّه انصاری آن را روایت کرده‏‌اند و در مدارک بسیاری نقل شده است. (مسند احمد حنبل، (ج ۳، ص ۲۱۲ و ۲۸۳ ج ۱، ص ۱۵۱ و ۳۳۰)، مستدرک صحیحین، (ج ۳، ص ۵۱)، تفسیر المنار، (ج ۱۰، ص ۱۵۷)، تفسیر طبری، (ج ۱۰، ص ۴۶)، تفسیر ابن کثیر (ج ۲، ص ۳۲۲ ۳۳۳)، احقاق الحق، (ج ۵، ص ۳۶۸) و فضائل الخمسة، (ج ۲، ص ۳۴۲). و در الغدیر، (ج ۶، ص ۳۳۸) نام ۷۳ نفر که این ماجرا را نقل کرده‌‌اند آمده است.)

برخی از اهل سنّت (مثل فخر رازی و آلوسی در تفسیرهایشان) تلاش کرده‌‏اند که آن را امری عادّی جلوه دهند تا امتیازی برای حضرت علی علیه‌السّلام به حساب نیاید و تحویل مأموریت تلاوت را به علی علیه‌السّلام، برای تألیف دلِ او دانسته‌‏اند؛ نه امتیازی برای او. در حالی که برای به دست آوردن دل کسی، کاری بی‌‏خطر به او محوّل می‌‌کنند، نه تلاوت آیاتِ برائت از مشرکین، آن هم در منطقۀ شرک و توسّط کسی که بسیاری از مشرکان را در جنگ‌‌ها کشته است و عدّه‌‏ای کینۀ او را در دل دارند! وقتی خداوند به حضرت موسی علیه‌السّلام فرمان داد که نزد فرعون رفته او را به توحید دعوت کند؛ وی گفت: خدایا من یک نفر از آنان را کشته‌‏ام؛ می‌‏ترسم مرا به قصاص بکشند. برادرم را به همراه من بفرست. ولی علی علیه‌السّلام که تعداد زیادی از سران شرک را کشته بود، به تنهایی رفت و آیاتِ برائت را در نهایت آرامش خواند؛ آن هم در جای حسّاسی چون منی‏ و کنار جمرۀ عقبه.

نکاتی که توسّط علی علیه‌السّلام به کفّار اعلام شد عبارت بود از:

۱. اعلام برائت و لغو پیمان‏‌ها؛

۲. ممنوعیّت شرکت مشرکان در حج از سال آینده؛

۳. ممنوعیّت طواف در حالت برهنگی؛

۴. ممنوعیّت ورود مشرکان به خانه خدا.

در موارد زیادی از قرآن، خدا و رسول در کنار هم مطرح شده‏‌اند؛ از جمله:

الف: در هدیه و لطف؛ «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» (توبه، ۷۴)

ب: در بیعت؛ «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» (فتح، ۱۰)

ج: در اطاعت و پیروی؛ «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» (نساء، ۸۰)

د: در برائت و بیزاری از دیگران. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»

۱. لغو اعتبار پیمان با مشرکین، از اختیارات رهبر است. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» (پیمان‏‌های بسته شده با مشرکین دربارۀ عدم تعرّض به یکدیگر بوده است)

۲. وفا به پیمان آری؛ تسلیم توطئه شدن، هرگز. «بَراءَةٌ» «إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ»

۳. گرچه از نظر حقوقی، موظّفیم به پیمان وفادار باشیم؛ ولی برائت قلبی از مشرکان و منحرفان، یک اصل دینی است. (تفسیر أطیب‌البیان‌) «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»

۴. گرچه قانون‌گذار خداست، «لا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً» (کهف، ۲۶) ولی در سیره و عمل، خدا و رسول در کنار هم هستند. «مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»

۵. برائت، نشانۀ قاطعیّت و اقتدار است؛ همچنان‌که سکوت در برابر توطئه‌‏ها و پیمان‌‏شکنی‌ها نشانۀ ضعف و ذلّت است. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»

۶. پیمان بستن با مشرکین در شرایطی مانع ندارد. «الَّذِینَ عاهَدْتُمْ»

۷. اگر به دلیل ترس از توطئه و خیانت، قراردادی لغو شد باید به مخالفان اعلام شود؛ تا غافلگیر نشوند. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ» «إِلَی» «الْمُشْرِکِینَ

 

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از