حالت تاریک
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن خاورستان | khavarestan هستید؟

تسنیم تلاوت صفحه ۲۰۴ قرآن

تسنیم تلاوت صفحه ۲۰۴ قرآن

پرداخت زکات، لازمۀ توبۀ واقعی است. «یَقْبَلُ التَّوْبَةَ» «وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ»

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی«خاورستان»، ۱. پیشگامان در اسلام و هجرت؛۲. پیشگامان در نصرت پیامبر و یاری مهاجران؛۳. متأخّران که راه آنان را ادامه داده‌‌اند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: ابتدا خداوند نام مهاجرین با سابقه را برده، سپس نام انصار و یاوران را و سپس نام پیروان آنان را بیان نموده است. بنابراین جایگاه و مقام هر گروه را در جای خود بیان کرده است. (تفسیر نور الثقلین کافی، ج ۲، ص ۴۱)

به اتّفاق همۀ مسلمانان، اوّلین زن مسلمان حضرت خدیجه و اوّلین مرد مسلمان به اتّفاق شیعه و نظر بسیاری از اهل سنّت، علی بن ابی طالب علیهم‌ا‌السّلام است. (روایات در الغدیر، (ج ۳، ص ۲۲۰ ۲۴۰) و احقاق الحق، (ج ۳، ص ۱۱۴ ۱۲۰) آمده است.)

چنان که گفته‌‏اند: میان تاریخ‌‏نویسان خلافی نیست که علی بن ابی طالب علیهما‌السّلام، اوّلین مرد مسلمان است. (تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۳۰۷۵ به نقل از مستدرک حاکم) البتّه عدّه ‌ای می‌‏گویند: ایمانِ نوجوانی ده ساله چه ارزشی دارد؟ در جواب آنان باید گفت: نبوّت حضرت عیسی و حضرت یحیی نیز در کودکی بود و ارزش داشت!

پیام‌های سورۀ توبه - آیۀ ۱۰۰:
۱. سبقت در کار نیک، ارزش است و موقعیّت پیشگامان در نهضت‌‏ها باید حفظ شود. «السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ»

۲. همۀ مهاجران و انصار، مورد رضای الهی و ستایش قرآن نیستند؛ بلکه برخی چنین‌‏اند. «مِنَ الْمُهاجِرِینَ...» (کلمۀ «مِنَ»، به معنای بعض است)

۳. تنها پیروی از نیکی‌‏ها و کمالات گذشتگان ارزش است؛ نه هر پیروی و تبعیّتی. «اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ»

۴. اگر مؤمن، به قضای الهی راضی باشد، خدا هم از او راضی است. «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»

۵. بهشت در سایۀ ایمان، سبقت، هجرت، نصرت و تبعیّت به احسان است. «السَّابِقُونَ» «أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ...»

  
«وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلی‏ عَذابٍ عَظِیمٍ» «و از میان بادیه‌‏نشینانِ پیرامونِ شما، گروهی منافقند و از اهل مدینه نیز عدّه‌‏ای بر نفاق خو گرفته‌اند، تو آنان را نمی‌‏شناسی، (ولی) ما آنها را می‌‏شناسیم! به‌زودی آنان را دو بار عذاب خواهیم کرد، سپس به سوی عذابی سهمگین، بازگردانده می‌‏شوند.»«مَرَدُوا» به معنای ممارست و تمرین بر کاری است تا آنجا که خصلتی را ایجاد کند.

دو بار عذاب، «سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ» یکی رسوایی میان مردم است و یکی سخت جان دادن. چنان‌که در آیۀ ۵۰ سوره انفال آمده است: «یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ»، فرشتگان مرگ، به صورت و پشت آنان سیلی می‌‏زنند. و شاید مراد از دو بار عذاب، عذاب روحی و عذاب جسمی باشد.


۱. مواظب منافقانی باشیم که در کنار و اطراف ما هستند. «حَوْلَکُمْ»

۲. کفر و نفاقِ بادیه‏‌نشینان، شدید ولی علنی است؛ امّا نفاق شهرنشینان مرموزانه‌‏تر است. «مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ»

۳. نفاق، مراحلی دارد گاهی سطحی و گاهی ریشه‌دار است. «مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ...»

۴. پیامبر، بدون عنایت و تعلیم الهی، غیب نمی‌‏داند. «لا تَعْلَمُهُمْ»

۵. آنان که بر انحراف اصرار ورزند و خو بگیرند، عذابشان بیشتر است. «مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ»، «سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ»

۶. منافق، در دنیا و آخرت گرفتار است و گرفتاریش چندان دور نیست. «سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلی‏ عَذابٍ عَظِیمٍ»

 
«وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» «و (از اعراب) دیگرانی هستند که به گناهان خویش اعتراف کرده‌‏اند، کار خوب و بد را به هم آمیخته‌‏اند. امید است خداوند توبۀ آنان را بپذیرد (و لطف خویش را به آنان بازگرداند). همانا خداوند، آمرزنده و مهربان است.»

چند نفر از یاران پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله، از شرکت در جنگ تبوک تخلّف ورزیدند، آن هم نه از روی نفاق، بلکه به‏‌خاطر دلبستگی به ‏زندگی. آیات انتقادآمیز که نازل شد، پشیمان گشتند و خود را به نشانۀ 
۱. همۀ اصحاب پیامبر عادل نبودند؛ برخی مرتکب سیّئات هم می‌‏شدند. «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً»

۲. انسان در میان اعمالِ خود نباید تنها نقاط قوّتش را ببیند، بلکه باید به دنبالِ جبرانِ نقاط ضعف و خطاهایش باشد. «اعْتَرَفُوا» «خَلَطُوا»

۳. اعتراف به گناه، انتقاد از خود و داشتن کارهای خوب و صالح، زمینه‌‏ساز بخشایش الهی است. «اعْتَرَفُوا»، «یَتُوبَ عَلَیْهِمْ»

۴. گرچه خداوند وعدۀ آمرزش داده، امّا انسان باید میان خوف و رجاء باشد. «عَسَی اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ»

۵. خطاکار پشیمان، به امید نیازمند است و آغوش اسلام برای پذیرش او باز است. «اعْتَرَفُوا» «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»


 
«خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» «از اموالشان صدقه (زکات) بگیر تا بدین‌وسیله آنان را (از بخل و دنیاپرستی) پاک‏سازی و رشدشان دهی و بر آنان درود فرست (و دعا کن). زیرا دعای تو، مایۀ آرامش آنان است و خداوند شنوا و داناست.»

آیه در ماه رمضان سال دوّم هجری در مدینه نازل شد و پیامبر فرمود: ندا دهند که خداوند، زکات را نیز همچون نماز واجب ساخت. پس از یک‌سال نیز فرمان داد که مسلمانان زکاتشان را بپردازند.

پیامبر، بر زکات‌دهندگان درود می‌‏فرستد «صَلِّ عَلَیْهِمْ»، ولی خداوند بر مجاهدانی که در خاک و خون غلطیده و مقاومت می‌کنند، درود می‌‏فرستد. «أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» (بقره، ۱۵۷)

۱. یکی از وظایف حاکم اسلامی، گرفتن زکات از مردم است. «خُذْ»

۲. اسلام، مالکیّت خصوصی را می‌‏پذیرد. «أَمْوالِهِمْ»

۳. زکات، بخش کوچکی از سرمایۀ شماست؛ با دلگرمی آن را پرداخت کنید. «مِنْ أَمْوالِهِمْ»

۴. پرداخت زکات، نشانۀ صداقت انسان در ادّعای ایمان است. «صَدَقَةً»

۵. زکات، عامل پاکی روح از بخل، دنیاپرستی و مال‌دوستی است. «تُطَهِّرُهُمْ»

۶. زکات، موجب رشد فضایل اخلاقی در فرد و جامعه است. «تُزَکِّیهِمْ»

۷. فقر، عامل بسیاری از مفاسد است و تأمین زندگی محرومین به وسیلۀ زکات، جامعه را از بخشی از مفاسد پاک می‌‏سازد. «تُطَهِّرُهُمْ»

۸. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله به مردم عادّی درود و صلوات می‌‏فرستد. زیرا بها دادن به مردم، تشویق آنان به نیکی‏ ها و شخصیّت بخشیدن به آنان است. «صَلِّ عَلَیْهِمْ»

۹. رابطۀ مالیات‌دهنده و مالیات‌گیرنده باید عاطفی و معنوی باشد. «خُذْ»، «صَلِّ»

۱۰. دعای پیامبر در حقّ مردم مستجاب است. «صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»

۱۱. نگوییم زکات دادن وظیفه‌اش بوده، ما هم تشکّر کنیم. «خُذْ»، «صَلِّ عَلَیْهِمْ»

۱۲. تشویق‌‏ها لازم نیست، همیشه مادّی باشد، گاهی تشویق معنوی کارسازتر است. «إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»

۱۳. تشویق، سنگینی تکلیف را سبک می‌کند. «سَکَنٌ لَهُمْ»

۱۴. سرچشمۀ دستورات و تکالیف، علم الهی است. «وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

لینک کوتاه خبر