حالت تاریک
گزیده ای از وصیت نامه شهید غلامحسین خزاعی

دنیا مخلوطی از شهدها و عذابهاست

دنیا مخلوطی از شهدها و عذابهاست

ای دوست، دنیامخلوطی از شهدها و عذابهاست اگر دوست بداری باخته ای و اگر دشمن بداری به خویش تاخته ای

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، شهید غلامحسین خزاعی، فرزند محمد و بتول خزاعی، 20 اردیبهشت ماه سال 1345 در شهرستان راور و در خانواده‌ای مذهبی متولّد شد.

غلام حسین در تابستان 1360 برای نخستین بار به جبهه رفت و در بهمن ماه سال 1362 تحصیلات متوسّطه را رها کرد و روح بی‌قرار و عاشقش را برای همیشه به جبهه برد تا شاید در سنگرهای دفاع مقدّس به آرامش برسد.

او نهایتاً این آرامش را در عملیات والفجر هشت به دست آورد و برای همیشه ساکن بهشت الهی شد.

شهید غلامحسین خزاعی شهیدی بود که با غل و زنجیر به خاک سپرده شد.

پدر شهید نحوه خاکسپاری شهید خزاعی را اینگونه روایت می کند: حسین یکی دو روز قبل از اعزام به جبهه، مقداری زنجیر خرید و به خانه آورد. از حسین سوال کردیم که زنجیرها برای چیست و او گفت بعدا برایتان می گویم.  وصیت نامه حسین که باز شد، دیدیم وصیت کرده زنجیرها را به دست و پایش ببندیم و بعد او را دفن کنیم تا در قیامت گواه محکمی برای ابراز بندگی به خدا داشته باشد.


«بسمه تعالی»

((یَأَ یُّهَا الَّذِینِ ءَامَنُوا استَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَادَعَا کُم لِمَا یُحیِیکُم وَ اعلَمُم ا أَنَّ اللّه یَحُولُ بَینَ المَرءِ وَ قَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحشَرُونَ))
«سوره انفال23الی24»

گواهی می دهم که انقلاب اسلامی تنها حکومتی است که در جهان و در موقعیت کنونی بر مبنای اسلام پایه گذاری شده است و امام امت، خمینی عزیز اسطوره مقاومت و بهترین امام و رهبر جهان است.

من آمدم تا اقوام و دوستانم اصلاح شوند و زنجیرهای اسارت و فساد را از دستها وپاها بر کنم، برآتش دل درماندگان آبی بیفشانم، گرد یتیمی از چهره یتیمان پاک کنم، اشک غم محنت را از دیدگان بزدایم. از پدر و مادر و برادران و خواهرانم خواهشی دارم که در مسیر خدا، یعنی اسلام و اخلاق و آداب اسلامی یک لحظه دور نشوید، هیچگاه دست حمایت از این رهبر بزرگ این انسان مافوق که به یاری «الله» پوزه تمام جباران عالم را به خاک کشیده است بر ندارید.

پدر و مادر عزیزم

پدر و مادر عزیزم، اگر من از پیش شما رفتم شما هم الگویی خوب برای پدران و مادران دیگر باشید، مثل شیر و مثل یک حزب الهی واقعی در تشییع جنازه من شرکت کنید و ضعفی از خودتان نشان ندهید و با این عملتان مشت محکمی بر دهان منافقان و کافران بکوبید.

شما ای پدرجان، سرت را در جامعه بالا بگیر و سینه ات را سپر کن و چهره ات را باز کن و شاد باش و با زبانت بگو امانتی داشته ای از طرف خدا و اینک آن امانت در راه خداست.

مادروپدرم، کوه باشید و چون کوه استقامت کنید، لحظه ای از نام و یاد خدا غافل نباشید.

تو ای خواهرم

وتو ای خواهرم، زینب وار باناملایمات دست و پنجه نرم کنید. وسایلی که دارم در هر راهی که خود بهتر دانستید خرج کنید. برایم یک ماه روزه بگیرید، نمی دانم نمازهایم مورد قبول پروردگار واقع شده اند یا خیر، برایم تا می توانید نماز بخوانید.

دیگر صحبتی ندارم به امید روزی که نامه عملمان رابه دست راستمان بدهند.

در ضمن وصیت می کنم که زنجیرهایی را که خریده ام به دست وپایم ببندید و در قبر قرار دهید.

تقدیم به هر قطره اشکی در سحر گاهی پی طپش در شهادت فرزندی از اسلام بر سینه سجاده منتظران حقیقت می چکد، تقدیم به هر قطره خونی که صبحگاه پر طپش پیروزی حق برای اعتلای اسلام بر خاک سیاه سنگر می چکد.
ای دوست، دنیامخلوطی از شهدها و عذابهاست اگر دوست بداری باخته ای و اگر دشمن بداری به خویش تاخته ای، اگر سازگار باشی دمساز نباشد و اگر رها کنی همدمت گردد، اگر به او بیندیشی خردت کند و اگر در اندیشه اش نباشی تباهت سازد، نه به سروری دلگرم است و نه به خنده ای آرام گیرد، اگر بخندی به خنده ات گیرد و اگر بگریی به مسخره ات.
آری، امید دنیا منشاء همه ناامیدی هاست، اگر به امیدش خو گیری رهایت نکند و از خود بازت دارد و به خود پردازد، خوشی دنیا همچون قطره ای است که با یک بار نوشیدن تمام می شود و اگر برزمین افتد هرگز به دست نخواهد آمد.
بیچاره آنان که در این دار فانی نی خود را اسیر قطره های آنی کنند و مفتون نغمه ها و شادیهای دنیا، و خوش بر آن کس که در این چند روزه دنیا خود را بیابد و بزرگترین سرمایه خود «عمر» را به تباهی نکشاند.

 

 

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از