تسنیم تلاوت صفحه ۲۱۱ قرآن
بهترین مثالها آن است که از طبیعت گرفته شود و زمین و زمان آن را کهنه نسازد. «إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی«خاورستان»، ۱. قوانینِ حاکم بر طبیعت، مخلوق و محکوم خداوند است. «هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ»
۲. کارهای انسان، به خدا هم نسبت داده میشود، چون قدرت از اوست. با آنکه سِیر، عمل انسان است، «فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ»، امّا میفرماید: «هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ»
۳. انسان هر چه هم پیشرفت کند، از گزند حوادث طبیعی در امان نیست. «جاءَتْها رِیحٌ عاصِفٌ»
۴. مرفّهان نپندارند که پیوسته در رفاه خواهند بود. «فَرِحُوا بِها»، «أُحِیطَ بِهِمْ»
۵. حوادث طبیعی، غرور و تکبّر انسان را برطرف ساخته، او را در برابر خداوند خاضع میسازد. «دَعَوُا اللَّهَ»
۶. هنگام خطر فطرت انسان، به یک مبدأ نجات متوجّه میشود. «دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ»
۷. ایمان و اخلاص باید دائمی باشد، نه موسمی و به هنگام احساس خطر. «أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ»
۸. انسان در هنگامۀ خطر قول میدهد، ولی به رفاه که رسید غافل میشود. «لَئِنْ أَنْجَیْتَنا»
۹. ناسپاسی و کفران نعمتها، یکی از زمینههای بروز سختی و عذاب است. «لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ»
«بغی» به معنای طلب است. ظالم چون همیشه خواهانِ حقّ دیگران است، به او باغی میگویند. (تفسیر المیزان)
۱. انسان بیوفا، عهدشکن و ناسپاس است. «فَلَمَّا أَنْجاهُمْ»، «یَبْغُونَ» (در آیۀ قبل، وعده داد اگر نجات یابد شکر کند، ولی پس از نجات ناسپاسی میکند)
۲. ظلم به مردم، ظلم به خویش است؛ چون همه از یکدیگریم. («بعضکم من بعض» آل عمران، ۱۹۵) «بَغْیُکُمْ عَلی أَنْفُسِکُمْ»
۳. کیفر ستم، هم در دنیاست هم در آخرت. «عَلی أَنْفُسِکُمْ»، «إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ»
۴. ظالمان، تنها در چند روزۀ دنیا کامیابی دارند که در برابر کیفر قیامت، ناچیز است. «مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا»
۵. ریشۀ ظلمها، دنیاطلبی انسان است. «مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا»
۶. یاد قیامت، از عوامل بازدارندۀ گناه است. «یا أَیُّهَا النَّاسُ» «إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ»
۷. خداوند به همۀ کارهای انسان آگاه است و انسان نیز در قیامت از همۀ کارهای خود آگاه خواهد شد. «فَنُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»