حالت تاریک
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن خاورستان | khavarestan هستید؟
ائمه الگویی برای انسان‌ها هستند
وصیت‌نامه شهید «رحیم محمدنژاد»؛

ائمه الگویی برای انسان‌ها هستند

شهید «رحیم محمدنژاد» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «ما می‌دانيم كه ائمه و پيامبران الگو براى انسان‌ها هستند و ما همه بايد از ائمه و از مكتب اسلام سرمشق بگيريم.»

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، شهید «رحیم محمدنژاد»، يكم مرداد 1342، در شهرســتان تهران چشــم به جهان گشود. پدرش حسين و مادرش فاطمه نام داشــت. تا پايان دوره متوســطه درس خواند و ديپلــم گرفت. به عنوان پاســدار وظيفه در جبهه حضور يافت. دوازدهم شــهريور 1362، در پنجوين عراق به شــهادت رسيد. پيكر وی مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص، در گلزار شهدای بی‌بی‌سكينه تابعه شهرستان شهريار به خاك سپرده شد.

در ادامه متن وصیت‌نامه شهید «رحیم محمدنژاد» را بخوانید. 

بسم الله الرحمن الرحيم

 بار پروردگارا! به ما صبر و استوارى ببخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شكست كافران يارى فرما.

خدايا! ياريم فرما تا در اين لحظه‌هاى آخر آنچه دردلم هست، بگويم.

سلام بر تمامى خانواده‌ام پدر و مادر و خواهران و برادرم. پس از عرض سلام من چند كلمه‌اى وصيت داشتم كه مى‌خواستم انجام دهيد.

اول اينكه خودتان مى‌دانيد كه چقدر بدهكارى داريم مى‌خواهم كه اين بدهی ‌ها را حتما اگر شده ساختمان را هم بفروشيد بدهيد مگر اينكه آنها رضايت بدهند.
......

 سوم اينكه من تقاضا دارم كه از همه آشنايان و دوستان برايم حلالى بكنيد اميدوارم آنها مرا حلال كنند.از پدر و مادرم تقاضا دارم كه خود را براى از دست دادن من ناراحت نكنند تا اين كه خداوند اگر اجرى براى ما آنها را نيز شريك بگرداند.

و همين طور از خواهرانم خواهش مى‌كنم كه تحت احساسات دنيوى خود قرار نگيرند و داد و فرياد راه نيندازند. اين را بدانيد كه من شما را دوست دارم ولى هيچ علاقه‌اى نبايد مانع از اين بشود كه من و شما از راه حق دست برداريم.

و آخرين تقاضايم اين است كه افرادى كه بخواهند در تشييع جنازه‌ام اعمال نادرست و حرف‌هاى ناحق بزنند شركت نكنند.

براى آخرين مرتبه مى‌گويم براى مردن من ناراحت نشويد. به‌ياد بياوريد صحنه كربلا را كه زينب و يا امام حسين(ع) با آن همه كه برادر و فاميل و دوست و پسر و ديگران را از دست دادند همچون كوه استوار بودند چرا؟ زيرا همه در راه خدا داده اند.

خدايا! تو خود مى‌دانى كه من شك دارم از مسلمان بودن خود چرا كه اعمال بدم را وقتى كه مى‌بينم و يا عبادت خود را در مقابل عبادت مومنين مقايسه مى‌كنم مى‌بينم كه هنوز خيلى مانده تا من يك مسلمان واقعى بشوم. مولا على (ع) را مى بينم كه با آن همه پاكى و خلوص نيت باز هم شب ها به‌درگاه خداوند گريه و زارى مى‌كند. پس واى به‌حال من گنه‌كار كه سراسر عمرم را در گناه و سياهى به‌سر برده‌ام هيچ كارى براى دينم نكرده‌ام.

ولى خدايا تو ارحم الراحمينى مرا و امثال مرا ببخش و بيامرز و تا وقتى كه خالص نشده‌ام مرا از اين دنيا مبر و تا وقتى كه مرا نبخشيده‌اى مرا از دنيا مبر. اى كه به ما جان دادى تقاضا مى‌كنم خالصم گردان و از گناهانم درگذر.

ضمنا اين را بگويم كه من در لباس مقدس سپاه پاسداران هستم و در اين لباس خواهم مرد. ضمنا 50 ريال  به اوستا بدهكارم گذشته از پول درها.

من سعادت ديدن چهره نورانى و درخشان امام را نداشتم ولى هميشه به روزى فكر مى كنم كه ايشان را از نزديك ببينم و زيارتش كنم ولى اگر نتوانستم در اين دنيا ايشان را زيارت كنم سلام مرا از دور به ايشان برسانيد و تا زنده‌ايد تابع امرش بمانيد.

چند كلمه‌اى با افرادى كه فكر مى‌كنند اين آمدن من به جبهه اشتباه بوده و هست دارم.

رسول خدا مى‌فرمايد كه بالاى هر نيكى و عمل صالحى نيكى و عمل صالح ديگرى است تا اينكه اين عمل صالح مى‌رسد به شهادت ديگر از اين عمل بالاتر عمل ديگرى نداريم.

من سخنانم را با روايتى از حضرت رسول (ع) شروع كردم. گرچه اين روايت كاملا روشن‌كننده پاسخ آن افراد است ولى من مى‌خواهم كمى مفصل‌تر بيان كنم.

اكثر افرادى كه به من اين حرف را مى‌زدند خود خوب مى‌دانند كه وضعيت مادى و مسكن و در آمد ما چگونه است و همه هم گول ظاهر مرا خورده‌اند. آنها فكر مى‌كنند كه اگر من نزد پدر و مادرم بمانم و كار كنم بهتر است تا اينكه به خدمت در راه خدا (جبهه ) بروم. همانطور كه گفتم آنها ظاهر امر را در نظر مى‌گيرند و نگاه به حقيقت نمى‌كنند.

آيا اگر در واقعه كربلا وقتى كه‌ همه مردان بنى‌هاشم و صحابه امام و فاميلش به شهادت رسيدند و هيچ مردى به غير از حضرت زين العابدين(ع) و امام نبود كه آن هم امام چهارم در بستر بيمارى بود. امام حسين(ع) نبايد به ميدان مى‌رفت و بخاطر آن همه زن و بچه از كار خدا دست مى‌كشيد. البته نمى‌گويم نگهدارى و حمايت از آنها مورد رضاى خدا نيست ؟نه، بلكه مى‌گويم به ميدان رفتن حسين (ع) مهمتر از آن بود براى اينكه اسلام را داشت و آن‌همه زحمت پيامبررا حفظ نمود.

حال وضعيت من هم به اين‌صورت است. البته نه اينكه فكر كنيد من خودم را با آقايى مثل امام حسين (ع) مقايسه مى كنم. خير من خيلى ذليل تر از اين حرف ها هستم. و خيلى كوچكتر از اين هستم كه خود را مقايسه با آن بزرگواركنم. و ليكن ما می‌دانيم كه ائمه و پيامبران الگو براى انسانها هستند و ما همه بايد از ائمه و از مكتب اسلام سرمشق بگيريم. پس مى‌بينيد كه من در اين ميان هيچ كاره‌ام.

از لحاظ روزى هم خداوند روزى‌رسان است و هر جورى شده روزى خانواده‌ام را خواهد رساند. من فقط يك بنده حقير وگنه كارخدايم. والسلام

پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات

 

پيام شهيد: از خواهرانم خواهش مى‌كنم كه تحت احساسات دنيوى خود قرار نگيرند و دادو فرياد راه نيندازند.

شاهد حديثی:  قال امام علی علیه السّلام:حُبُّ الدُّنيا يُفسِدُ العَقلَ وَ يُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِكمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ العِقابِ. (مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12 ، ص41)

امام علی علیه السلام فرمودند: دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد مى‌كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان مى ‏سازد و باعث عذاب دردناك مى ‏شود.

انتهای خبر/10

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از