
در گفتگو با خاورستان عنوان شد؛
افول هژمونی غرب در سایه رأیگیری شورای امنیت
کارشناس مسائل سیاسی، با اشاره به مخالفت ۹ عضو شورای امنیت سازمان ملل با رفع تحریمهای ایران، این نهاد بینالمللی را نماد نظام سلطه جهانی خواند و گفت: ایران باید از فرصتهای نوظهور در روابط بینالملل و بلوک شرق بهره ببرد.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، مخالفت ۹ عضو شورای امنیت سازمان ملل با رفع تحریمهای ایران بار دیگر نشان داد که سازوکارهای بینالمللی همچنان تحت تأثیر نظام سلطه غربی هستند.
کارشناس مسائل سیاسی خراسانجنوبی، درباره مخالفت ۹ عضو شورای امنیت با رفع تحریمهای ایران به خبرنگار خاورستان گفت: سازوکارهای بینالمللی، معاهدات و مسائل بینالمللی که در رأس سازمان ملل به عنوان یک سازمان بینالمللی قرار دارد، در واقع نظام سلطهای هستند که برای سلطه بر دیگر کشورها طراحی شدهاند.
به گفته سید مرتضی موسوینژاد در رأس این نظام، شورای امنیت سازمان ملل قرار دارد که ترکیب اکثریت آن را کشورهایی کوچک تشکیل میدهند؛ به عنوان مثال کشورهایی مثل گویان یا پالرمو که سرسپرده نظام سلطهاند. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، ۱۰ سال پیش شاید نتیجه رایها ۱۴ به ۱ یا نهایتاً ۱۳ به ۲ علیه ما بود، اما اکنون این نسبت به ۹ به ۶ رسیده است. حتی رای ممتنع کره جنوبی و گویان که وابسته به فرانسه هستند، برای من قابل تعجب بود.
وی تاکید کرد: در این رابطه نکته اول اینکه اعمال مکانیسم ماشه قطعی بود و در جلسات مرتبط با این موضوع، حتی سال گذشته هم گفته بودم که این قطعی است؛ بنابراین برنامهریزی کنید که اگر این اجرا شد، چه باید کرد، چون طرف مقابل هرگز از فرصتی که ممکن است از دست بدهد، چشمپوشی نمیکند و به طور قطع از این فرصت برای فشار بیشتر استفاده خواهد کرد، نه اینکه اجازه دهد ما از سلطه او در موضوع هستهای خارج شویم.
کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: دوم اینکه بعضیها استاد فرصتسوزی هستند. ما میتوانستیم از همان زمان برجام در سال ۹۴ کشور را در مقابل تحریمها مقاوم کنیم، به دور زدن تحریمها تمرکز کنیم، به حذف دلار از اقتصاد توجه کنیم و واردات کالاهای اساسی را از کشورهای مختلف تقویت کنیم و به خودکفایی داخلی اهمیت دهیم و اینها همه فرصتهایی بودند که اکنون هم پیش رویمان هستند و مرور زمان هم نقش خودش را داشته است؛ البته کارهایی شده ولی آمادگی ما صد درصد نبوده است.
موسوینژاد تصریح کرد: یکی از نتایج اتفاقات اخیر، به ویژه در کنار تحولات بینالمللی مثل جنگ اوکراین و تحریمهای روسیه و تعرفههایی که ترامپ علیه کشورهای مختلف از جمله هند وضع کرد، شکلگیری بلوک شرق است و این بلوک تقریباً ترکیب کاملی دارد؛ یعنی کشورهایی مثل هند، چین، ایران و روسیه در این بلوک قرار دارند.
به گفته وی بلوک شرق به معنای جغرافیایی نیست، بلکه کشورهایی هستند که دیدگاهی متفاوت از بلوک غرب دارند. حتی کشورهایی مثل برزیل هم در این مجموعه میگنجند.
وی افزود: این وضعیت فرصتی است که ما هم در روابط بینالملل از آن استفاده بیشتری کنیم؛ به عنوان مثال همانطور که به نظام بانکی روسیه وصل شدیم، به نظام بانکی تبادل داخلی چین نیز وصل شویم و از اینکه تحریم میشویم یا از تبادلات بانکی تحت نظارت غرب مانند سوئیفت بترسیم، نترسیم.
کارشناس مسائل سیاسی در پاسخ به این پرسش که در شرایطی که غرب در مواجهه با بحرانهایی مانند اوکراین دچار ناتوانی شده و در برخی فناوریهای پیشرفته عقب افتاده، ایران چگونه میتواند از این وضعیت بهرهبرداری کند نیز گفت: البته غرب در همه فناوریها عقب نمانده است رقبای قوی در حوزه فناوری مثل چین، هند و کشورهایی مثل تایوان که با اینکه در شرق جغرافیاییاند اما در بلوک غرب تعریف میشوند، بسیار پیشرفت کردهاند و در مجموع هر چقدر کشورها مستقلتر شوند، مواجهه ما با بلوک غرب آسانتر خواهد بود. به گفته موسوینژاد مشکل اصلی اقتصادی ما وابستگی به بلوک غرب، به ویژه به بازار آمریکا به عنوان مقصد صادرات کالا است به همین دلیل است که تعرفهگذاریهای ترامپ به عنوان تهدیدی برای صادرات ما به آمریکا انجام شد، اما این ابزار هم عمر درازی نخواهد داشت.
وی خاطرنشان کرد: راهحل عبور از این وضعیت، در نگاه من چندان پیچیده نیست و وضعیت بعد از اسنپبک خیلی متفاوت از قبل نیست، چون تحریمهای یکجانبه آمریکا اثر منفی بیشتری روی اقتصاد ما میگذارد تا قطعنامههای سازمان ملل، برای مثال، فروش نفت ما اکنون توسط چین بدون توجه به تحریمها انجام میشود، چون چین به دنبال تأمین انرژی پایدار از کشورهای مستقل است نه کشورهای وابسته به برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس که وابستگی زیادی به غرب و آمریکا دارند.
کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: فکر میکنم اگر ما ضعف خاصی نشان ندهیم، نظام بینالملل به تدریج از تسلط بلوک غرب عبور خواهد کرد و در نهایت پیشبینی من این است که تا سال ۲۰۳۰ آمریکا دیگر قادر نخواهد بود با دلار کشورها را تحریم کند.
موسوینژاد ادامه داد: افزایش قیمت طلا در جهان به معنای افزایش واقعی قیمت طلا نیست، بلکه نشاندهنده کاهش ارزش دلار است و به عبارت دیگر، برای خرید مقدار ثابتی طلا، اکنون دلار بیشتری باید نسبت به یک سال پیش پرداخت شود.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: سهم کشورهای خارجی در اوراق سپرده دلاری آمریکا که در دهه اول قرن بیستویک میلادی حدود ۵۰ درصد بود، اکنون به حدود ۳۵ درصد کاهش یافته است، و این مسئله میتواند مشکلات تورمی و اقتصادی بزرگی برای آمریکا ایجاد کند.
به گفته موسوینژاد پیشبینی من این است که در افق ده سال آینده، آمریکا نمیداند با این حجم بدهی چه کند و به احتمال زیاد حتی تا مرحله تجزیه کشور نیز پیش خواهد رفت، چرا که ایالتها تلاش میکنند بار بدهی را کمتر کنند و ممکن است تمایلی به باقی ماندن در کنار هم نداشته باشند.
وی تصریح کرد: غرب دائم در حال دسیسهچینی علیه کشورهای مستقل مثل ایران، چین و روسیه است تا عمر سلطه خود را تمدید کند، شاید با کشف فناوریهای جدید در حوزه انرژی که بتواند یک قرن دیگر آنها را در قدرت نگه دارد اما به نظر تلاش آنها بینتیجه خواهد بود و سرنوشت محتوم آنها به پایان سلطهشان منجر خواهد شد.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!