وصیتنامه شهید «نوچهناسار»؛
ای مهدی زهرا! به داد این ملت برس
شهید «حسین نوچهناسار» در وصیتنامهاش مینویسد: «ای مهدی زهرا! به داد این ملت برسید، اینان بهخاطر اسلام چنین مقاومت میکنند و شهید میدهند.»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، «شهید حسین نوچهناسار» نهم اردیبهشت ۱۳۴۴ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش سیفالله، کارگر بود و مادرش فاطمهسلطان نام داشت. دانشجوی سال دوم در رشته تربیت معلم بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یازدهم تیرماه ۱۳۶۵ در مهران توسط نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به پهلو و پا، شهید شد. مزار او در امامزاده یحیای زادگاهش واقع است.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
باید عاشق شد، عاشقی دلباخته
«یا ایهاالذین آمنوا کونوا انصار الله: ای کسانی که ایمان آوردید یاور خدا باشید.»
مولاجان! معذرت میخواهم از تو که این را مینویسم. در حالی که خود عامل نیستم، ولی خدای من! خودت خوب میدانی گرچه خود لنگم، میخواهم که با تو باشم و در جهت تو گام بردارم و والدین عزیزم همین آرزو را برای خود و فرزندان خویش دارند. ای انسان! یار خدا بودن سخت است، ولی قرآن میفرماید: «حال که ایمان آوردهاید، یاوران خدا باشید.» ای انسان! بدان که در این راه سدهایی محکم وجود دارد. بدان اگر دنیاپرست باشی نمیتوانی یار خدا باشی. اگر هوای نفست را ادب نکنی، نمیتوانی یار خدا باشی. اگر شیطان بر تو مسلط شد، اگر لذّات زودگذر دنیوی را قبول کردی، نمیتوانی یار خدا باشی.
باید اراده کرد؛ ارادهای قوی. باید به سوی کمال انسان، یعنی خدایی شدن پیش رفت. باید عاشق شد، عاشقی دلباخته. آنگاه باید دنیا را اسیر خود ساخت و از آن به عنوان وسیله برای رسیدن به خدا استفاده کرد. خداجان! کمکمان کن تا اینقدر حرف نزنیم، بلکه عمل کنیم. اسممان مسلمان نباشد و خودمان کافر، ظاهرمان خوب نباشد و باطنمان خراب. خداجان! ما را عاشق خودت کن و توفیق بده تا شیطان را از خود دور کنیم و عبد خالص تو گردیم.
سلام بر تو ای رسول گرامی و سیزده ماه تابناک و معصوم از آل تو! سلام بر تمامی خادمین اسلام و آنهایی که عاشقند. آنهایی که همه کارهایشان خدایی است. ای سلام! سینه را در هم شکن آزاد شو... به دری برو که افتخار میکند به فرزندی که در جبهه دارد. خدا را شکر میکند که فرزندش راه اسلام را پیش گرفته، نزد او برو. نزد پدری که از اعماق قلبش آرزو دارد فرزندانی پاکدامن تربیت کند و به این خاطر چه سختیها که نمیکشد.
با سلام به محضر بیبی هجده ساله و با سلام به محضر پدر و شوهر و یازده فرزند معصوم آن بانوی اسلام و با سلام به محضر بزرگوارانی که محبّت آنان را به دل دارند؛ یعنی آنهایی که پیرو ولایت میباشند. با سلام بر آن بزرگوارانی که وسیله بودند، برای وجود و تکامل این حقیر؛ یعنی پدر و مادر، آنهایی که همیشه باعث افتخار من بودند. خصوصاً مادرم که خود مرا به این راه خواند و پدرم که با رضایت خویش آن را تصدیق کرد.
معبودا! خود آگاهی که از کجا برخاستم و به کجا سفر نمودهام و بالاخره در کجا منزل گزیدم و هدفم چه بود؟ در این راه بس خطاها نمودم، لیک باز به سویت آمدم. چرا که خود فرمودی که اگر بیایی میپذیرم. پس خود مرا خواندی؛ «و اذا ساَلک عبادی أنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان» پس بگذر از تقصیرات این بنده حقیر و تمام آنهایی که خواستار این درجهاند و به راهت جان دادند و ما را در زمره شهیدان جای ده.
عزیزانم! میبخشید کسی نیستم که بخواهم برای شما وصیت نمایم. چه کنم؟ وظیفه است. در شیعه بودن و نبودن و بهتر بگویم در شیعه شدن و نشدن... شیعه بودن سخت است، ولی نه برای عاشق. زندگی در دار فانی خیلی زود میگذرد و دار باقی جاودانه است... اگر در این دنیا سختی و لذّت شیعه بودن را تحمّل نمایی، در آخرت بس راحت خواهی بود... شیعه علی یعنی پیرو علی. یعنی کسی که در همه موارد پا جای پای علی میگذارد. آیا ما تا کنون چنین بودهایم؟ اگر نبودهایم تاکنون دروغ گفتهایم تعارف هم نیست.
شما ای خواهران و برادران! شمایی که خود را مسلمان میدانید، دقت کنید ببینید به چه راهی میروید. راهنمایتان کیست؟ فاطمه(س) یا آن زنی که در فرهنگ غرب با عمل خود قرآن را زیر پا میگذارد. بدحجابی تقلید از کیست؟ روشی که برای تربیت فرزندان خود به کار میگیرید کدام است؟ آیا از امّت رسولالله خواهد شد که حضرت به وجودش برخود ببالد یا غیر از آن؟ ای به دین حق گرویدهها! به اسلام زیاد بیندیشید و در این راه از دو یادگار پیغمبر «قرآن و عترت» درس بگیرید. باشد تا خدا شما را هدایت کند به راهی که حق است.
به نماز، خصوصاً جماعت آن و دعا، ولایت فقیه، ولایت فقیه، ولایت فقیه، اهمیت دهید که آنها راه حل تکامل انسانند. ای پاها! گام بردارید در طریق حق! ای دستها یاری کنید اسلام را. ای مغزها! بیندیشید به آنچه صلاح اسلام است. ای چشمها! بنگرید حق را از دیدن قرآن و عترت. ای زبانها! بگویید از آنچه که حق است و رد کنید آنچه را که باطل است. ای اشکها! چون باران فرو ریزید به خاطر مظلومیت اسلام و مسلمین. ای بغضها! بترکید چراکه اسلام مظلوم را میخواهند سر ببرند و عدهای که خود را مسلمان مینامند، خاموشند. ای مهدی زهرا! به داد این ملت برسید، اینان بهخاطر اسلام چنین مقاومت میکنند و شهید میدهند.
و تو ای مادر عزیزم! نمیدانم برایت چه بنویسم؛ زیرا استادم تو بودی. مادرجان! همیشه از تو میشنیدم که از خدا فرزندی میخواستی که خادم اسلام باشد؛ فرزندی که برای شما باعث افتخار باشد در نزد خدا، پیامبر، حضرت زهرا و امام حسین و فرزندانش. مادرم! مژده باد بر تو که آرزویت برآورده شد. پس استقامت کن. صبر کن و توکل بر خدا داشته باش. سجده شکر به جای آر که همیشه بر این عقیده بودهام. اجر شما خیلی بیش از من است. پس این اجر خود را محفوظ بدار.
و شما نیز ای پدر مهربان و گرامیتر از جانم! در راه اسلام و قرآن ثابت قدم و استوار باش و مرا حلال کن که نتوانستم جبران زحمتهای شما را بکنم. انشاءالله بتوانم به اذن خدا اجر شما را از امام حسین(ع) و مادرش زهرا بگیرم. بدانید اجر شهید هیچگاه ضایع نمیشود. خودِ قرآن میفرماید: «والذین قتلوا فی سبیلالله فلن یضل اعمالهم: آنان که در راه خدا کشته شوند خدا هرگز اعمالشان را ضایع نگرداند.»
این را بدانید که در لحظه شهادتم نسوختم، لحظه سوختنم وقتی بود که دیدم عدهای از خدا بیخبر، آگاهانه با بدحجابی و با سخنان لغو و احتکار مواد مورد استفاده مسلمانان، ضربه به اسلام میزنند. آن لحظه، لحظه سوختنم بود. آن لحظه که میدیدم امر به منکر میکنند و نهی از معروف. اینها سوختن دارد نه شهادت. شهادت کمال انسان است. اینها در حالی خود را مسلمان میخوانند که مسلمان نیستند، بلکه منافقند و رنگ مسلمانی به خود زدهاند. مسلمانان همیشه همبستگی دارند. با هم یکی هستند و یک هدف دارند. رهبرشان در زمان غیبت معصوم، ولی فقیه است که در این زمان امام خمینی آن رهبر مقاوم است. پس باید یک خط داشته باشند که آن خط امام است و لاغیر.
انتهای خبر/10