حالت تاریک
  • جمعه, 1403/10/07 شمسی | 2024/12/27 میلادی
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن خاورستان | khavarestan هستید؟

تسنیم تلاوت صفحه ۳۸۹ قرآن

تسنیم تلاوت صفحه ۳۸۹ قرآن

ماجرای مأموریت الهی برای موسی(ع) را در صفحه ۳۸۹ قرآن بخوانید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، در تفسیر صفحه ۳۸۹ قرآن آمده است:

 (آیه ۲۹)- نخستین جرقه وحى! در اینجا به هفتمین صحنه از این داستان مى‌‏رسیم: هیچ کس دقیقا نمى‏‌داند در این ۱۰سال بر موسى چه گذشت اما بدون شک این ۱۰ سال از بهترین سال‌هاى عمر موسى بود. 
 بدیهى است موسى به این قانع نیست که تا پایان عمر شبانى کند- هر چند محضر شعیب براى او بسیار مغتنم بود- او باید به یارى قوم خود بشتابد که در زنجیر اسارت گرفتارند و در جهل و نادانى و بى‏‌خبرى غوطه‏‌ورند.
به هر حال قرآن مى‏‌گوید: «هنگامى که موسى مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانواده‌‏اش (از مدین به سوى مصر) حرکت کرد، از جانب طور آتشى دید»! (فَلَمَّا قَضى‏ مُوسَى الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً).
 «به خانواده‌‏اش گفت: درنگ کنید که من آتشى دیدم (مى‌‏روم) شاید خبرى از آن براى شما بیاورم، یا شعله‌‏اى از آتش، تا با آن گرم شوید» (قالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ ناراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ).
از ذیل آیه استفاده مى‏‌شود که او راه را گم کرده بود، و شبى بود سرد و ناراحت‌کننده.

 (آیه ۳۰)- «هنگامى که به سراغ آتش آمد (دید آتشى است نه همچون آتش‌هاى دیگر خالى از حرارت و سوزندگى، یک پارچه نور و صفا، در همین حال که موسى سخت در تعجب فرو رفته بود) ناگهان از ساحل راست وادى در آن سر زمین بلند و پر برکت از میان یک درخت ندا داده شده که: اى موسى! منم خداوند پروردگار عالمیان» (فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسى‏ إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ).
 
(آیه ۳۱)- اما با توجه به مأموریت بزرگ و سنگینى که موسى بر عهده دارد باید معجزاتى بزرگ به تناسب آن از سوى خدا در اختیارش قرار داده شود که به دو قسمت مهم آن در این آیات اشاره شده است.
نخست این که: به موسى ندا داده شد که «عصایت را بیفکن (و موسى عصا را افکند) هنگامى که به آن نگاه کرد دید همچون مارى است که با سرعت و شدت حرکت مى‏‌کند، موسى (ترسید و) به عقب برگشت و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد»! (وَ أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ).
در این هنگام بار دیگر موسى ندا را شنید که به او مى‏‌گوید: «اى موسى! بر گرد و نترس تو در امان هستى»! (یا مُوسى‏ أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ).

 (آیه ۳۲)- معجزه نخستین، آیتى از وحشت بود، سپس به او دستور داده مى‌‏شود که به سراغ معجزه دیگرش برود که آیتى از نور و امید است و مجموع آن دو ترکیبى از «انذار» و «بشارت» خواهد بود، به او فرمان داده شد:
 «دست خود را در گریبانت کن (و بیرون آور) هنگامى که خارج مى‏‌شود سفید و درخشنده است، بدون عیب و نقص» (اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ).
مشاهده این خارق عادات عجیب، در آن شب تاریک و در آن بیابان خالى، موسى را سخت تکان داد، و براى این که آرامش خویش را باز یابد دستور دیگرى به او داده شد.
دستور این بود: «و دستهایت را بر سینه‌‏ات بگذار تا ترس و وحشت از تو دور شود» (وَ اضْمُمْ إِلَیْکَ جَناحَکَ مِنَ الرَّهْبِ).
سپس همان ندا به موسى گفت: «این دو [معجزه عصا و ید بیضا] برهان روشن از پروردگارت بسوى فرعون و اطرافیان اوست که آنها قوم فاسقى هستند» (فَذانِکَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّکَ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ).
 
(آیه ۳۳)- در اینجا موسى (ع) به یاد حادثه مهم زندگیش در مصر افتاد، حادثه کشتن مرد ظالم قبطى و بسیج نیروهاى فرعونى براى تلافى خون او.
لذا در اینجا «عرض مى‏‌کند: پروردگارا! من از آنها یک نفر را کشته‌‏ام، مى‌‏ترسم (به تلافى خون او) مرا به قتل برسانند» و این مأموریت ناتمام بماند (قالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ).
 
(آیه ۳۴)- از این گذشته من تنها هستم و زبانم آنقدر فصیح نیست، «و برادرم هارون را نیز با من بفرست که زبانش از من گویاتر است، تا مرا یارى و تصدیق کند، من از این بیم دارم که تنها بمانم و تکذیبم کنند» و این کار بزرگ به انجام نرسد (وَ أَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ).
 
 (آیه ۳۵)- خداوند نیز دعوت او را اجابت کرد، و به او اطمینان کافى داد و فرمود: «ما بازوان تو را به وسیله برادرت (هارون) محکم مى‏‌کنیم» (قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ).
 «و براى شما (در تمام مراحل) سلطه و برترى قرار مى‌‏دهیم» (وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً).
کاملاً مطمئن باشید «آنها به برکت آیات ما هرگز به شما دست نمى‏‌یابند» (فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا).
بلکه «شما و پیروانتان غالب و پیروزید» (أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ).

 

انتهای خبر/10

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از