
تسنیم وحی؛
تفسیر صفحۀ 169قرآن کریم
همین که موسی (از کوه طور) به سوی قوم خود برگشت (و گوسالهپرستی آنان را دید)، به حال خشم و تأسّف گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا بر فرمان پروردگارتان (که ده شب ماندن مرا تمدید کرد)، پیشی گرفتید؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، در تفسیر صفحه 169 قرآن کریم آمده است:وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسی إِلی قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَ أَلْقَی الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» «و همین که موسی (از کوه طور) به سوی قوم خود برگشت (و گوسالهپرستی آنان را دید)، به حال خشم و تأسّف گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا بر فرمان پروردگارتان (که ده شب ماندن مرا تمدید کرد)، پیشی گرفتید؟ (و صبر نکردید تا از کوه طور برگردم.) آنگاه الواح (تورات) را (به کناری) افکند و (از شدّت غضب، موی) سر برادرش را گرفت و به سوی خود کشید. (هارون) گفت: ای فرزند مادرم! حقیقت این است که این گروه مرا در ضعف قرار داده (به حرفم گوش ندادند) و نزدیک بود مرا بکشند. پس (من بیگناهم و) کاری نکن که دشمنان را به شماتتم برخیزاند (و شاد شوند) و مرا با ستمگران قرار مده*»
نکتههای سورۀ اعراف- آیۀ ۱۵۰:
پس از مخالفتهایی که با حضرت علی علیهالسّلام صورت گرفت، روزی آن حضرت خطاب به مردم فرمود: «سیره و الگوی من انبیاء هستند...» امّا الگوی من از برادرم هارون این است که هارون به برادرش فرمود: «ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی»، حال اگر بگویید او را به استضعاف نکشیدند و خوار نکردند و برای قتل او هیچ اقدامی نکردند، منکر قرآن شدهاید و اگر همان باشد و شما آن را پذیرفتید، پس هارون معذور بوده و سکوتش لازم بوده است. (تفسیر نور الثقلین) چنانکه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نیز به آن حضرت فرمودند: «یا علی» «فانک منی بمنزلة هارون من موسی و لک بهارون اسوة اذ استضعفه قومه و کادوا یقتلونه» پس تو نیز در برابر دشمنی قریش صبر پیشه کن. (تفسیر فرقان)
پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: حضرت موسی برای نشان دادن نهایت ناراحتی خود، هنگامی که به میان مردم رسید، آن رفتار توبیخ آمیز را با هارون نمود وگرنه خداوند به موسی در کوه طور گوساله پرستی قومش را خبر داده بود. (تفسیر فرقان)
امام صادق علیهالسّلام فرمود: هارون با آن همه اذیّت و آزاری که از قومش دید، باز در میان آنان ماند، زیرا اگر آنان را ترک میکرد و به سوی موسی میرفت، قطعاً عذاب الهی بر آنان نازل میشد. «اذا فارقهم ینزل بهم العذاب».( تفاسیر نور الثقلین، فرقان و اثنی عشری)
پیامهای سورۀ اعراف- آیۀ ۱۵۰:
۱. در برابر انحرافهای فکری، باید غیرت دینی نشان داد. «غَضْبانَ أَسِفاً» (مانند برخورد امام خمینی قدس سره با توطئۀ آیات شیطانی سلمان رشدی مرتد)
۲. حتّی غضب اولیای خدا، از روی تأسّف بر حال مردم است. «غَضْبانَ أَسِفاً»
۳. از آفات هر انقلاب و حرکت اصلاحی، ارتداد و ارتجاع میباشد. «بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی» (پس رهبر باید آن را پیشبینی کرده و پیشگیری کند.)
۴. در جامعۀ فاسد و منحرف، گاهی تلاش انبیاء هم بینتیجه میماند. «بِئْسَما خَلَفْتُمُونِی»
۵. نباید بر امر و فرمان الهی پیشی گرفت. «أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ»
۶. تأخیر موسی و تمدید مدّت حضور در کوه طور، فرمان الهی بود، نه خواستِ موسی و البتّه جنبۀ تربیتی داشت. «أَمْرَ رَبِّکُمْ»
۷. هر گاه اصول در خطر افتد، فروع را باید رها کرد. «أَلْقَی الْأَلْواحَ» هنگامی که موسی دید مردم مشرک شده و دست از اصل خداپرستی برداشتهاند، الواح تورات را که یکسری دستورات و قوانین الهی بود، به کناری گذارد و پیگیر اصل مهمتر شد.
۸. برای ایجاد شوک در جامعه منحرف، باید حرکت توبیخی چشمگیر و به یاد ماندنی کرد. «أَلْقَی الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ» چنانکه در نهجالبلاغه میخوانیم: حضرت علی علیهالسّلام برای ایجاد تحرّک در شنوندگان بیتفاوت، گاهی سیلی به صورت مبارک خود میزد. «ثم ضرب علی لحیته الکریمة» (نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۲)
۹. موی بلند، برای مرد مانعی ندارد. «أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ»
۱۰. به خاطر مقام و موقعیّت و خویشاوندی، از لغزش دیگران چشمپوشی نکنیم. «أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ» گاهی توبیخ به موقع نزدیکان و در میان جمع، برای نشان دادن اهمیّت مطلب و هشدار و زهر چشم گرفتن از بیگانگان است. «أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ» چنانکه خداوند پیامبرش را چنین مورد خطاب قرار داده است. «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ» (زمر، ۶۱) در حالی که هدف، هشدار به دیگران است.
۱۱. در برابر فرد عصبانی باید برخوردی عاطفی داشت. «ابْنَ أُمَّ» با اینکه موسی و هارون علیهماالسّلام از یک پدر و مادر بودند، امّا هارون، موسی را فرزند مادر خطاب کرد.
۱۲. مستضعفان دیروز که به دست موسی از فرعون نجات یافتند، امروز عاملِ استضعاف رهبران خود شدهاند. «اسْتَضْعَفُونِی»
۱۳. سقوط اخلاقی انسان تا آنجاست که به خاطر هوا و هوس و گوسالهپرستی، ولینعمت خود را تهدید به قتل میکند. «وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی»
۱۴. همۀ اصحاب انبیاء عادل نبودهاند، گاهی بعضی از آنها مرتد هم شدهاند. «وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی» چنانکه بعضی گوسالهپرست شدند.
۱۵. هنگام توبیخ دوستان، باید مواظب بود که دشمن از آن سوء استفاده نکند. «فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ»
۱۶. سکوت و بیتفاوتی نسبت به ظلم و انحراف، انسان را هم سنگ ظالم قرار میدهد. «لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» هارون سکوت را ظلم میدانست، لذا فرمود: من سکوت نکردم، بلکه آنان مرا بایکوت و تهدید به قتل نمودند.
انتهای پیام/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!