وصیتنامه شهید «علی رضیآبادی»؛
راه من همان راه هابیل است
شهید «علی رضیآبادی» در وصیتنامهاش مینویسد: «اى مردم من از روى آگاهى كامل عازم به جبهه شدم چون كه اين راه را شناختم كه اين راه همين راهى است كه هابيل در اول زيست انسان در زمين دنبال اين راه رفت.»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، شهید علی رضیآبادی سیزدهم آبان ۱۳۴۵ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش محمدقلی، کارمند بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۳ در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای فردوسرضای زادگاهش قرار دارد.
گزیدهای از وصیتنامه شهید را میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون فى سبيل اله فيقتلون و يقتلون و عدا عليه حقا فى التورى و الانجيل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشرو بيعكم الذين بايعتم به ذلك هو الفوز العظيم.
خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاى بهشت خريدارى كرده آنها در راه خدا جهاد مىكنند كه دشمنان دين را به قتل رسانند و يا خود كشته شوند اين وعده قطعى است بر خداو عهديست كه در (سه دفتر آسمانى) تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده و از خدا با وفاتر به عهد كيست؟ اى اهل ايمان شما به خود در اين معامله بشارت دهيد كه اين معاهده با خدا به حقيقت سعادت و فيروزی بزرگى است.
و مالكم لا تقاتلون فى سبيلالله و المستضعفين من الرجال.
چرا با مال و جانتان در راه خدا دفاع نمىكنيد. در حالى كه خود قرآن مى فرماید بايد براى نجات محرومين و آن كساني كه زير ظلم و ستم جباران تاريخ مىباشد دفاع كنيد پس مسئوليت ما سنگين است
با سلام و درود فراوان به امام زمان كه نجاتدهنده محرومان و مستضعفان جهان هست و با درود فراوان به نايب بر حقش كه باعث افتخار مسلمين است و با سلام و درود به ياران با وفاى او و رزمندگان جان بر كف كه در هر صحنه ايثار و گذشت همه آنها آماده پيكارند و با سلام به شهدا و خانوادههاى آنها كه خداوند به ايشان صبر و اجر عظيم عنايت فرمايد و با درود به مجروحين و معلولين كه از خداوند خواهانم كه به آنها شفاى عاجل عنايت فرمايد و با سلام به اسرا كه خداوند را به زندانى بغداد ( امام موسى بن جعفر) قسم مىدهيم كه آنها را آزاد گرداند از چنگال ستمكاران تجاوزگر و با سلام به ملت زجر ديده و شهيدپرور كه هميشه در هر صحنه كه اسلام احتياج داشته است جان و مال خود را فداى اسلام كردند و مىكنند كه خداوند آنها را يارى فرمايد.
اين حقير على رضىآبادى فرزند محمدقلى رضىآبادى و از خانوادهاى مستضعف كه پدرم كارگر شهرسازى ذوب آهن است و اين حقير پسر بزرگ اين خانواده هستم. اى مردم من از روى آگاهى كامل عازم به جبهه شدم چونكه اين راه را شناختم كه اين راه همين راهى است كه هابيل در اول زيست انسان در زمين دنبال اين راه رفت و بعد پيامبران و ائمه اطهار و مجتهدين و خلاصه رسيد به ما و ما اين راه را ادامه مىدهيم و از خداوند متعال بهشت نمىخواهم كه جانم را به او هديه مىكنم و فقط از او پيروزى اسلام در كل جهان را مى خواهم و جانم را مىدهم به اميد پيروزى ايران و فتح كربلا و نجف.
از نظر پيام كه براى شما ملت عزيز بدهم این حقير خيلى كوچكتر از آن است كه خواسته باشم براى شما پيام دهم و چند تذكر است آنكه امام و مرجع تقليد را تنها نگذاريد و گوش بفرمان او باشيد تلاشتان در جهت بازسازى كشور كه قبلا ادامه مىداديد حال هم ادامه دهيد و مواظب اين منافقين باشيد كه البته هستيد هر چند حالا چيزى از آنها باقى نمانده است كه آن هم كارشان شده شايعپراكنى درباره مسائل شما که موقعيت آنها را افشا مىكنيد.
و اين حقير دانش آموز كلاس سوم راهنمايى شهيد هاشمىنژاد بودم و براى دانشآموزان عزيز هم چند سخن مىگويم برادران دانشآموز عزيز و حزب اللهى كه در هر صحنه حاضر بويد بكوشيد و درستان را خوب بخوانيد و فرصت را غنيمت بشماريد. انشاءالله كه اين جنگ خاتمه آن، پيروزى اسلام باشد البته بعد از آن هم جهاد وجود دارد چونكه اسلام دشمن فراوانى دارد براى اينكه مى خواهد حقانيت را به اثبات برساند.
اى دانشآموزان عزيز به خاطر بسپاريد كه نه درس خواندن موجب این است كه مزاحم رفتن به جبهه باشد و نه جبهه رفتن مزاحم درس خواند ما مىشود و بايد در هر دو سنگر تلاش كنيد و هيچ واهمهاى نداشته باشيد كه خداوند متعال پشتيبان تمام يارانش و مخلصين درگاهش است و دركارهايتان صبور و مقاوم باشید همچون مولايتان حضرت على ديگر عرضى ندارم اى آيندهسازان انقلاب.
انتهای خبر/10