
تسنیم وحی؛
تفسیر صفحه 173 قرآن کریم
به یاد آور زمانی که گروهی از آنان گفتند: چرا شما قومی را موعظه میکنید که خدا هلاککنندۀ ایشان است؛ یا عذابکنندۀ آنان بر عذابی سخت است؟ گفتند: برای آنکه عذری باشد نزد پروردگارتان و شاید آنها نیز تقوا پیشه کنند.»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، در تفسیر صفحه 172 قرآن کریم آمده است: «وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلی رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» «و (به یاد آور) زمانی که گروهی از آنان (بنیاسرائیل، به گروه دیگر که نهی از منکر میکردند) گفتند: چرا شما قومی را موعظه میکنید که خدا هلاککنندۀ ایشان است؛ یا عذابکنندۀ آنان بر عذابی سخت است؟ گفتند: برای آنکه عذری باشد نزد پروردگارتان و شاید آنها نیز تقوا پیشه کنند.»
نکتههای سورۀ اعراف- آیۀ ۱۶۴:
بنیاسرائیل سه گروه بودند: یک دسته قانون شکن، دستۀ دیگر دلسوزان نصیحتگر و دستۀ سوّم گروه بیتفاوت. بیتفاوتها به نصیحتگران میگفتند: خود را خسته نکنید، چون حرفهایتان در فاسقان اثر ندارد و آنها به هر حال جهنّمی هستند. ولی ناهیان از منکر میگفتند: کار ما بیاثر نیست؛ حد اقل آنکه ما نزد خدا معذوریم. و چه بسا آنها به واسطۀ سخن ما دست بردارند و تقوا پیشه کنند.
در آیه ۵ و ۶ سورۀ مرسلات، خداوند به کسانی سوگند یاد میکند که ذکر خدا را به دیگران القا میکنند، چه برای اتمام حجّت، چه برای تأثیر و هشدار. «فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً عُذْراً أَوْ نُذْراً» در کتاب امر به معروف و نهی از منکر، بیش از ده فایده برای امر و نهی، حتّی در صورتی که اثر نکند، ذکر کردهام که خلاصهاش را در اینجا بیان میکنم، (جالب اینکه این سطرها را در هفته امر به معروف و دهۀ عاشورا مینویسم که امام حسین علیهالسّلام فلسفۀ قیام خود را عمل نکردن جامعه به حق و نهی از منکر نکردن میداند.) تا شاید سکوت و ترس و بیتفاوتی در مقابل ترک معروف و عمل به منکر از بین برود:
۱. گاهی امر و نهی ما امروز اثر نمیکند، ولی در تاریخ، فطرت و قضاوت دیگران اثر دارد. چنان که امام حسین علیهالسّلام در راه امر به معروف و نهی از منکر شهید شد، تا وجدان مردم در طول تاریخ بیدار شود.
۲. گاهی امر و نهی، فضا را برای دیگران حفظ میکند. چنان که فریاد اذان مستحب است؛ گرچه شنوندهای نباشد. ایستادن به هنگام قرمز شدن چراغ راهنمایی لازم است؛ گرچه ماشینی نباشد. زیرا حفظ قانون و فضای احترام به قانون، لازم است.
۳. گاهی امر و نهی ما، گناهکاران را از گناه باز نمیدارد، ولی گفتنهای پیدرپی، لذّت گناه را در کام او تلخ میکند و لا اقل با خیال راحت گناه نمیکند.
۴. برای حفظ آزادی باید امر و نهی کرد؛ زیرا نگفتن، جامعه را به محیط خفقان و ترس و سکوت تبدیل میکند.
۵. امر و نهی برای خود انسان مقامآفرین است، گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن میفرماید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ» (فصّلت، ۳۳)
۶. امر به معروف و نهی از منکر، اگر در دیگران اثر نکند، لااقل برای خود ما یک نوع قرب به خداوند، تلقین و تمرین شجاعت و جلوۀ سوز و تعهّد است.
۷. گاهی امر و نهی ما امروز اثر نمیکند؛ امّا روزی که خلافکار در بن بست قرار گرفت و وجدانش بیدار شد، میفهمد که شما حق گفتهاید. بنابراین اگر امروز اثر نکند، روزگاری اثر خواهد کرد.
۸ . امر و نهی، وجدان انسان را آرام میکند. انسان با خود میگوید که من به وظیفهام، عمل کردم؛ این آرامش وجدان با ارزش است، گرچه دیگران گوش ندهند.
۹. امر به معروف و نهی از منکر، سیرۀ انبیاست؛ گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن میفرماید: «وَ إِذا ذُکِّرُوا لا یَذْکُرُونَ» (صافّات، ۱۳) و یا بارها میفرماید: مردم سخنان و ارشادهای پیامبران را گوش نمیدادند و از آنها روی میگرداندند. بنابراین ما نباید توقّع داشته باشیم که همه به سخنان ما گوش بدهند.
۱۰. امر به معروف، یک اتمام حجّت برای خلافکار است تا در قیامت نگوید کسی به من نگفت، علاوه بر آنکه عذری هم برای گوینده است تا به او نگویند چرا نگفتی؟
۱۱. هنگام قهر الهی، آمرین به معروف نجات خواهند یافت. (آیۀ بعد به آن اشاره میکند) به هر حال، انبیاء و اوصیا در راه امر به معروف و نهی از منکر شهید شدند تا حق گم نشود و از میان نرود، چنان که قرآن در آیاتی میفرماید: «یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ» (آل عمران، ۱۱۲)، «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ» (بقره، ۶۱) و «یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ» (آل عمران، ۲۱) که از این آیات استفاده میشود، گاهی در امر به معروف باید تا مرز شهادت پیش رفت.
حضرت علی علیهالسّلام در نامهای به نمایندۀ خود، به خاطر حضورش در سر سفرۀ اشراف او را توبیخ نمود. (نهجالبلاغه، نامه ۴۵) یعنی آن حضرت برای آنکه منش زهد به اشرافیگری کشیده نشود، فردی را فدای مکتب نمود.
پیامهای سورۀ اعراف- آیۀ ۱۶۴:
۱. عدّهای، نه خود موعظه میکنند و نه تحمّل موعظه کردن دیگران را دارند. «وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ...»
۲. گناه بیتفاوتی خود را نباید با «خواستۀ الهی» توجیه کرد. «لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ»
۳. بیتفاوتها، به جای اعتراض به اهل گناه، به آمرین به معروف اعتراض میکنند. «لِمَ تَعِظُونَ»
۴. در مقابل آنان که موعظه و تلاش تربیتی را بیاثر میدانند باید مقاومت کرد. «لِمَ تَعِظُونَ» «قالُوا مَعْذِرَةً» زیرا بازنداشتن مردم از گناه، مسئولیّت دارد و باید پاسخگو باشیم.
۵. قضاوتِ عجولانه، ممنوع است. نمیتوان گفت: خداوند این گروه را عذاب یا هلاک خواهد کرد، شاید پرهیزکار شوند. «مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ» «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»
۶. نهی از منکر واجب است، یا برای اینکه افراد فاسق با ایمان شوند، «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» یا برای عذر داشتن خود انسان نزد خداوند. «مَعْذِرَةً» (پس لازم نیست حتماً اثر کند، تا بر ما واجب شود، زیرا ما مأمور به وظیفهایم، نه ضامن نتیجه)
۷. مردان خدا، از اصلاح جامعه ناامید نمیشوند و امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمیکنند. «وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»
انتهای پیام/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!