حالت تاریک
به یاد استادِ آموزگاران؛

فرهنگ و زبان پارسی مرهون خدمات استاد راشدمحصل

فرهنگ و زبان پارسی مرهون خدمات استاد راشدمحصل

دکتر محمدرضا راشد به گردن فرهنگ و ادب و علوم انسانی ایران، زبان پارسی و به ویژه فرهنگ خراسان جنوبی و دانشکده های ادبیات دانشگاه دولتی و دانشگاه آزاد بیرجند حق حیات دارد.

به گزارش خاورستان؛ استاد محمدرضا راشد محصل استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد و از افراد برجسته ادب و فرهنگ خراسان، ۱۹ مهر ماه امسال دار فانی را وداع گفت و ظهر جمعه در مشهد تشییع و در قطعهٔ نام‌آوران آرامستان بهشت رضای این شهر خاکسپاری شد.

زنده یاد راشد محصل، در خردادماه متولد سال ۱۳۱۵ هجری شمسی در روستای «افضل‌آباد ماژان» در خراسان جنوبی بود.

حسین زنگویی؛ استاد زبان و ادبیات دانشگاه فرهنگیان بیرجند یکی از شاگردان راشد محصل، به یاد این استاد گرانقدر نوشت:

 اکنون که مخاطبان جان؛ این نوشته را می خوانند، استاد فرزانه و مردانه مرد میدان علم و عمل و اخلاص و صداقت، روانشاد دکتر محمدرضا راشد محصل در میان ما نیست و روح بلندش می داند که همه ی ارادتمندان خوان کرم و دانش وفضل او، سوگوارانه به یاد ایام دیدار و درک محضرش مویه می کنند و لب می خایند. از این رو آنچه را که اکنون راقم این سطور بر زبان قلم جاری می کند، نه تنها خالی از هرگونه رنگ و ریایی است، بلکه بیان  حاصل درک محضرآن عزیز سفرکرده در بیش از چهاردهه تا یک هفته قبل ازغروب خورشید عمرش می باشد.

دکتر محمدرضا راشد به گردن فرهنگ و ادب وعلوم انسانی ایران، زبان پارسی و به ویژه فرهنگ خراسان جنوبی و دانشکده های ادبیات دانشگاه دولتی و دانشگاه آزاد بیرجند حق حیات دارد. مردم بیرجند و به ویژه دانشجویانِ آن فرهیخته مرد، هرگزفراموش نمی کنند که حضور او و روانشاد دکتر محمدمهدی ناصح بود که  موافقت وزارت علوم را برای تاسیس رشته ی ادبیات فارسی و تحصیلات تکمیلی  در بیرجند فراهم ساخت و آن ها توانستند در مدتی بیش از سه دهه حضور و قبول رنج سفر، به توسعه، تکمیل و تعمیق تدریس و پژوهش های زبان فارسی در این منطقه کمک های شایانی داشته باشند.

به گمان نگارنده که  در بیش از چهاردهه توفیق درک محضر آن دو بزرگوار در دوره های کارشناسی ارشد و دکترا و همچنین توفیق روابط خانوادگی و ممالحت با آن دو اسطوره ی فضل و فضیلت را داشته است، دکتر محمدرضا راشد، بزرگ مردی بود با کلامی قاطع و شیرین، بیانی آمیخته به فضل و دانش و گفتار و رفتاری برخاسته از فضیلت های انسانی. محضرش بی روی و ریا بود و منش و روش استادیش به آیین آموزگاران بزرگ و روزگار دیده مزّین.

جایگاه رفیع و مرتبه ی والای دکتر راشد در نگاه ارادتمندان وی، به گمان نگارنده تنها در روش تدریس، محفوظات و بیان و کلامش خلاصه نمی شد، زیرا انجام این امور، برزبان و بنان و کلام صدها نفر دیگر در دانشگاه ها و مراکز آموزشی این جا و آن جا، همه روزه جاری و ساری می گردد، اما به ندرت از میان آن ها عزیزمردی در قد و قواره ی دکتر راشد می تواند سربرآورد. آن چه که ازشخص و فردیت آن استاد، فرزانه ای با هویت و خصوصیات دکتر راشد را ساخته بود، منش عالی، همت والا، وسعت مشرب، آزادگی، خیرخواهی، شفقت و مهرورزی های بی دریغانه نسبت به مخاطبانش بود.

دکتر محمدرضا راشد پیوسته در هنگامه های تدریس به پی ریزی پیش زمینه هایی می پرداخت تا دانشجویانش، سازندگان و گردانندگان چرخه ی ادبی وعلمی و هنری آینده باشند. از این که دانشجویانش در حوزه های مختلف به بالندگی و کمال برسند، خوشحال می شد و از این که دانشجویی درکنارش قراربگیرد و دریافتی عالمانه عرضه نماید، به هیجان درمی آمد و از ابراز مسرّت و مودّت قلبی خویش دریغ نمی ورزید. دکتر راشد از رزومه سازی های معمول و به خود نسبت دادن دسترنج دانشجویان دوره های تحصیلی ابا داشت، به گونه ای که در این دورا ن نسبتا طولانی آشنایی بنده با ایشان، هرگز ندیده ام ایشان نامش را برپیشانی آثاری بگذارد که دسترنج پژوهش های دیگری باشد، هرچند دیگران می خواستند آثارشان به نام او آراسته باشد.

دکتر راشد مردی سخت کوش، پیگیر و عاشق کارزارِ پژوهش های علمی بود.  در و دیوار دانشکده و کتاب خانه دانشگاه فردوسی، مرکز پژوهش های آستان قدس رضوی، خردسرای فردوسی و میزکار ساده وبی رنگ و ریایش در خانه و آثار فاخر وی گواه این بیان است. او می آموخت تا بیاموزاند و با دامنی پُر از رهاوردهای بساتین عالمان و فاضلان و تجارب شخصی خویشتن، در صحنه های اجتماعی با تکیه بر دیوار بلند فرهنگ و ادب پارسی و پشتوانه های شاهنامه عظیم ایرانی، به تبیین فرهنگ وهویت ایرانی برخیزد تا ایران وایرانی را در اوج عزت وعظمت تماشا نماید. مقالات و نوشته ها و گفته هایش که در مجموعه "بیرجندیه ها" آمده است، گواه این ادعاست.

سخن دیگر، بیان برخی تعاملات و شرح آمیخته به حزن و اندوهی است که نگارنده از آن فاضل فرزانه و ازآن صاحب خلق و خوی عظیم و قلب سلیم و دارای سلوک متعالی با دانشجویش را برزبان قلم می راند تا دستمایه ی نسل هایی باشد که پس از آن صاحب فرّ وشکوه علمی، میدان دار عرصه های مختلف علم و عمل خواهند شد. آنچه را که در باب تاثیر گذاری آن بزرگ مرد، در زندگانی خودم می توانم بیان نمایم وبه آن ببالم، همان بارش فضایل و دلایل آن استاد بی ادعا بود  که بنده را به تلاش و کوشش و تحقیق و تالیف وامی داشت.

اگر امروز دانش آموختگان مکتب آن استاد از قبیل نگارنده اندک بنانی وبیانی در چنته و نام و نشانی از مقاله و کتابی ثبت شده در رزومه ها دارند، به یقین بخش عمده ی آن ها بارقه هایی ازتوفیق درک محضر آن مرد علم و خرد و دانایی است، همچنان که اولین مقاله ی نگارنده  که در سال 1372 شمسی و اولین کتاب نگارنده که در سال 1385 شمسی افتخارانتشاریافت، با دست ورزی ها و راهنمایی هایی آن مرد کریم النفس به انجام رسید.

خدا می داند که در ایام تحقیق و انجام پژوهش های مربوط به مرکز پژوهش های آستان قدس رضوی که ازسال 1370 به بعد، بخشی از آن ها در این منطقه به دست بنده محقق شد، ایشان و روانشاد دکترمحمدمهدی ناصح  تکیه گاهی عظیم، رفیع و بلند بودند که در هنگامه های تردید و گم کردن راه، باقبول زحمت خواندن صدها و صدها صفحه مطلب، بارغم و اندوه و تردید را از دوش نگارنده برمی داشتند و  راه و مسیرمطلوب را می نمودند.

مراجعات مکرر نگارنده به محضرآن عزیز که از پایانی ماه های دهه سال شصت  و به مرور ایام، به قصد خوشه چینی از خوان فضل و علم آن بزرگوار آغازشده بود، تا یک هفته قبل از ارتحال آن کان شرف و سخن ادامه داشت تا این که در ظهرچهارشنبه، نوزدهمین روز مهرماه خبر ارتحال آن استاد بی بدیل را از زبان همسرایشان شنیدم که فرمود: دکتر راشد پس از عارضه ای به بیمارستان منتقل گردید و متاسفانه ساعت یک ونیم بامداد چهارشنبه پس از عمل جراحی، در بیمارستانی درمشهد بدرودحیات گفت. این استاد گرانقدر روزجمعه بیست یکم مهرماه نیز در قطعه نام آوران بهشت رضا به خاک سپرده شد. روانش در خلدبرین شاد و در جوار قرب الهی با  اولیا و عالمان محشور و محضوظ باد ان شاءالله.

        بهارزخمی آن باغ دلکش است هنوز        اگرچه نغمه به لب خشک شدهَزاران را

       به هوش باش که خونریزی خزان کوشد          که روح باغ فرامُش کند بهاران را

 

 انتهای یادداشت/7

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از