به گزارش «خاورستان»،ابوالفضل رمضانی در یادداشتی نوشت:در صبح هفتم اکتبر که خبر عملیات هوشمندانه ی طوفان الاقصی علیه ارتش تروریست رژیم صهیونیستی منتشر شد ، مرجعیت یابی قطر برای سرمایه ای که سالها پیش تدارک آن را دیده بود فراهم گردید.

از همان سالی که قطر با شروع جریانات تروریستی در سوریه و بسته شدن دفتر حماس در دمشق، پذیرای استقرار دفتر سیاسی حماس در دوحه شد برنامه ریزی و سیاست گذاری خود را به عنوان یک مرجعیت فکری در دنیای عرب را دنبال میکرد طوری که قطر در پی این بود که ایده حکمرانی خود را به سمتی سوق دهد تا در سیاست خارجی خود نه تنها توسعه ی داخلی قطر را به نمایش بگذارد بلکه با کنش های متوالی و موثر بتواند به تثبیت نقش خود به عنوان یک کشور تاثیرگذار در منطقه وحتی در جهان بپردازدتا در آینده نقش پدری را برای کشورهای عربی ایفا کند که این بخش از سیاستگذاری های قطر همیشه در رقابت با عربستان بوده است و بخشی از مواضع تقابلی عربستان درخصوص قطر به این امر تعلق دارد.

هدف اولیه ای که از سرمایه گذاری برای میزبانی دفترسیاسی حماس به کار برد مرجعیت رسانه ای بود،از لحظات اول این الجزیره قطر بود که با توالی ممتد خبری با انواع ابزارها و بسترهای چه به صورت تلویزیونی چه در شبکه های اجتماعی عملا ابتکار تولید و انتشار خبر را از غزه و حماس بدست گرفت و تقریبا در منطقه و جهان مرجعیت رسانه ای خود را در خصوص مهمترین اتفاق جهانی که شکسته شدن ابهت خودساخته ارتش رژیم صهیونیستی بود تثبیت کرد.این مرجعیت رسانه ای اولین هدف گذاری در حکمرانی قطر به جهت سرمایه گذاری برای میزبانی دفتر سیاسی حماس بود.

دومین هدفی که قطر با استفاده از زنجیره مرجعیت رسانه ای بدست گرفت ارتباط مداوم با فرماندهان حماس و رژیم صهیونیستی و ارائه پیشنهادات متداوم جهت آتش بس بود ،طوری که قطر اولین پیشنهاد دهنده آتش بس بین فلسطین و رژیم صهیونیستی درکنار مصر بود .

تداوم در ارتباطات با طرفین و پر‌بودن میز قطر در ارائه پیشنهادات آتش بس باعث شد که بتواند نقش میانجیگر اصلی در منطقه را ایفا کند و حداقل به عنوان نماینده یک طرف ،کنشگری خود را درخصوص آینده این جنگ فعال نگه دارد .

در این بین کشورهایی نظیر عربستان که انفعال کنشگری در هر سطحی را انتخاب کرده بودند این قطر بود که از فرصت تثبیت تاثیرخود در منطقه استفاده کرد تا در نهایت تعدد پروازی دیپلماتیک بین قطر و کشورهای حامی رژیم صهیونیستی افزایش یافت ،هرچند که تنها بازوان قطر برای شروع چنین مسیری از پذیرفتن نقش برادرگونه برای حماس و دیگر گروه های فلسطینی و مرجعیت رسانه ای به وسیله ی شبکه الجزیره شروع شده است ،اما با مکمل قرار دادن خود به عنوان یکی از موثران آتش بس و یک پیام رسان امن و یک میانجیگر فعال توانست تا حدی یک سرو گردن خود را بالاتر از دیگر کشورهای عربی منطقه قرار دهد.

این سیاستگذاری های قطر که برگرفته از نگاه حکمرانی است که هدف گذاری های بلندمدت دارد نشان میدهد که قطر حتی ازجهت سرمایه گذاری سیاسی برای کشوری مثل فلسطین که باید نگاه آرمانی به آن داشته باشد هم نگاه آینده نگرانه ای وابسته به اهداف بلند مدت خود دارد ،در این سالها قطر هرگز تلاش نکرده است مانند بسیاری از کشورها پذیرای جمعیت مهاجر با هر سطحی باشد و تنها تلاش کرده است که با توجه به اهداف دوراندیشانه ای که دارد صرفا نیاز خود را تامین کند و در عوض بستر بزرگی را برای نشان دادن هویت خود فراهم کند قطعا پازل فلسطین به عنوان آرمان جهان اسلام را تنها یک پازل از هدفی که در منطقه دنبال میکند میداند و برای آن برنامه های بزرگتر و بهتری خواهد داشت و به نظر میرسد که بعداز عملیات طوفان الاقصی نام قطر به عنوان میانجیگر در منطقه بیشتر برسر زبان ها خواهد بود.علاوه بر آن با این دو بازوی دیپلماتیک و رسانه ای ،قطر نگاه افکارعمومی عرب را نسبت به خود یک سطح ارتقا داد که این جنبه عمومی از اقدامات قطر برای موقعیت اجتماعی آینده ی این کشور بسیار موثر خواهد بود.

 انتهای یادداشت/