تسنیم وحی؛
تفسیر صفحه ۵۲۰ قرآ ن کریم
و پیش از اینان چه بسیار نسلهایی را که نیرومندتر از ایشان بودند و (با قدرت و خود و کشورگشایی) به شهرها نفوذ کردند، هلاک کردیم. آیا (برای آنان) راه گریزی بود؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، در تفسیر صفحه ۵۲۰ قرآن کریم آمده است: « وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِیصٍ * إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ *» « و پیش از اینان چه بسیار نسلهایی را که نیرومندتر از ایشان بودند و (با قدرت و خود و کشورگشایی) به شهرها نفوذ کردند، هلاک کردیم. آیا (برای آنان) راه گریزی بود؟ همانا در این (تحوّلات تاریخی و هلاک سرکشان) پندی هست برای کسی که دلی (بیدار) دارد و یا با حضور قلب، (به سخنانِ حقّ) گوش فرا دهد؟»
نکتههای سورۀ ق- آیات ۳۶ -۳۷:
«قَرْنٍ» یعنی نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر. به مردمی که در یک زمان زندگی میکنند، «قرن» گفته میشود. سپس این لفظ بر خود زمان، (صد یا سی سال) اطلاق شده است.
«بطش» به معنای گرفتن چیزی با قدرت و گاه به معنای جنگ و ستیز آمده است.
«فَنَقَّبُوا» از «نقب» به معنای ایجاد سوراخ یا شکاف و راه نفوذ در دیوار است و کلمه «منقبت» از همین ریشه، به کمالاتی گویند که در روح مردم نفوذ کند.
مراد آیه آن است که برخی اقوام گذشته، با نفوذ در اقوام دیگر و شکافتن راه و پیشروی، دست به کشورگشایی میزدند.
منظور از قلب، جسم صنوبری شکل نیست؛ بلکه مراد مرکز ادراک انسان است. امام کاظم علیهالسّلام می فرماید: منظور از قلب، عقل است. (تفسیر نورالثقلین؛ کافی، ج ۱، ص ۱۶)
نظیر این آیه را در سوره ملک میخوانیم: «لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ» (ملک،۱۰) اگر ما حق را میشنیدیم یا خود تعقّل میکردیم امروز از دوزخیان نبودیم. در این آیه تعقّل در کنار شنیدن و در آیه مورد بحث، قلب در کنار شنیدن مطرح شده است، پس مراد از قلب همان عقل است.
«القای سمع» کنایه از گوش دادن و شنیدن به قصد فراگیری است و به عبارت دیگر، مراد گوش جان است؛ نه گوش سر.
«شَهِیدٌ» به معنای شاهد و حاضر است. یعنی کسیکه در مجلس حاضر است و با دقّت به سخنان گوش میدهد؛ نه آنکه به اصطلاح گوشش اینجاست و خودش جای دیگر.
پیامهای سورۀ ق- آیات ۳۶-۳۷:
۱- نابودی امّتها و تمدّنهای گذشته که به خاطر کفر و شرک بوده، چراغ راه آیندگان است. «وَ کَمْ أَهْلَکْنا»
۲- هلاک قدرتمندان متجاوز، مایۀ تسلّی و امید اهل ایمان است. «وَ کَمْ أَهْلَکْنا»
۳- نابودی قدرتمندان حقّ ستیز، سنّت الهی است. «وَ کَمْ أَهْلَکْنا»
۴- علم تاریخ و باستانشناسی، باید سبب شناخت سنّتهای الهی در تاریخ و راهیابی به پیام های الهی گردد. «وَ کَمْ أَهْلَکْنا»
۵- قدرتهای مادّی، به هنگام قهر الهی بسیار ناچیزند. «أَهْلَکْنا ... أَشَدُّ ... بَطْشاً»
۶- کفّار قریش خود را قدرتمند میپنداشتند، لذا خداوند میفرماید: ما قدرتمندتر از آنان را نابود کردهایم. «أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً»
۷- قدرت منهای ایمان، زمینهساز طغیان و تعرّض به دیگران و کشورگشایی میگردد. «أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ»
۸- به هنگام قهر الهی، همه راههای نجات حتی برای قدرتمندترین افراد به بنبست میرسد. «هَلْ مِنْ مَحِیصٍ»
۹- کسانی از تاریخ پند میگیرند که یا از درون مستعد باشند، «لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ» یا از بیرون حق را بشنوند و بپذیرند. «أَلْقَی السَّمْعَ»
۱۰- از حوادث تاریخی به سادگی نگذریم، آنها را تحلیل کنیم و درس بگیریم. کسانی که از حوادث عبرت نمیگیرند، قلبشان مرده است. «لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ»
۱۱- شنیدن و گوش دادنی اثر دارد که با توجّه و حضور قلب باشد. «وَ هُوَ شَهِیدٌ»
انتهای خبر/10