تفسیر صفحه 1۹۱ قرآن
دربارۀ شخصیّتهای دینی و الهی نباید غلو کرد. «عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ» «الْمَسِیحُ...»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، ۱. شرک، پلیدی است «نَجَسٌ»؛ پاکی واقعی در سایۀ ایمان است.
۲. مؤمن باید نسبت به مشرک، تنفّر داشته باشد. «الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ»
۳. در احکام دین باید قاطعانه عمل کرد؛ نه با تعارف. «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ»
۴. در اعلام برنامه و دیدگاه، توجّه به توان اجرایی خود داشته باشیم. «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ» با آنکه پلیدبودن مشرکان مربوط به سال نهم و سال اعلام برائت نبود، لکن چون در آن سال مسلمانان قدرت اجرا پیدا کردند، این امر اعلام شد)
۵. چون نزدیک شدن، زمینۀ وارد شدن است، پس مشرکان نباید به مکانهای مقدّس حتّی نزدیک شوند. «فَلا یَقْرَبُوا»
۶. در قرآن، فلسفۀ برخی نهیها و تحریمها بیان شده است. «نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا»
۷. همۀ زمینها از نظر قداست، یکسان نیستند. «فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ»
۸. با مخالفان هم مدارا کنیم و به آنان مهلت دهیم. «بَعْدَ عامِهِمْ هذا»
۹. در دستورات و آئیننامهها، به تنشها و پیامدهای آن نیز توجّه کنیم. «نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا» «وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً...»
۱۰. تنگناهای اقتصادی و فشارهای مالی، ما را نسبت به دینمان بیتعهّد نسازد. «إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً»
۱۱. هر کجا احساس نگرانی اجتماعی شد، باید روحیّۀ امید و توکّل را در مردم زنده کرد. «إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
۱۲. رزق ما به دست دیگران (مسافران و جهانگردان) نیست؛ بلکه به دست خداست. «یُغْنِیکُمُ اللَّهُ»
۱۳. از قطع رابطۀ اقتصادی با کفّار، به خاطر مکتب، نگران نباشیم. «یُغْنِیکُمُ اللَّهُ»
۱۴. بیش از زرنگی و مدیریّت و سرمایه و... فضل الهی در غنای مردم نقش دارد. «یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
۱۵. احکام دین، بر پایۀ علم و حکمت الهی است. «عَلِیمٌ حَکِیمٌ»
«قاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لا یُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّی یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ» «با کسانی از اهل کتاب (یهود، نصاری، مجوس، صابئین) که به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند و آنچه را خدا و رسولش حرام کردهاند، حرام نمیشمرند و به دینِ حق گردن نمینهند بجنگید؛ تا با خواری و ذلّت، به دست خود جزیه بپردازند.»
در آیات قبل، سخن از پلید بودن مشرکان و نبرد با آنان بود؛ در این آیه شیوۀ برخورد با اهل کتاب را بیان میکند که یکی از دو راه در پیش آنان است: جنگ، یا پرداختِ جزیه.
همانگونه که مسلمانان با پرداخت خمس و زکات، به دولت اسلامی کمک میکنند و از مزایای امنیّت و خدمات بهرهمند میشوند، اهل کتاب نیز با پرداخت مبلغی به نام جِزیه، بودجهای را که صرف آنها میشود، تا حدّی تأمین میکنند.
مقدار جزیه را نیز رهبر مسلمین تعیین میکند. البتّه باید به اندازهای باشد که پرداخت آن برای اهل کتاب سنگین باشد. «وَ هُمْ صاغِرُونَ» امام صادق علیهالسّلام فرمود: اگر مقدار جزیه کم باشد، در پرداخت تفاوتی در روحیّۀ آنان حاصل نشده و احساس حقارت نمیکنند. (تفسیر نور الثقلین کافی، ج ۳، ص ۵۶۶)
با اینکه اهل کتاب، به خدا و قیامت ایمان دارند، ولی در آیه آنان را نسبت به خدا و قیامت بیایمان معرّفی کرده است؛ زیرا قرآن، کسانی را که به بخشی از معارف ایمان دارند و بخشی را منکرند، کافر میداند. («یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ» «أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا». نساء، ۱۵۰) به علاوه اگر ایمان به مبدأ و معاد آمیخته به خرافات باشد، به منزلۀ کفر است. (تفسیر صافی)
۱. اهل کتاب، اگر به دستورات انبیای خود عمل نکنند، مجرم شناخته میشوند. «قاتِلُوا الَّذِینَ» «لا یُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ»
۲. دین حق، تنها اسلام است و ادیان دیگر به دلیل تحریف و خرافاتی که در آنها جا دادهاند، حق نمیباشند. «وَ لا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ»
۳. در مقابل کفّارِ اهلِ کتاب که ایمان نمیآورند، دو راه وجود دارد: یا جنگ، یا تسلیم و پرداخت جزیه. «قاتِلُوا» «حَتَّی یُعْطُوا الْجِزْیَةَ»
۴. گرفتن مالیات سرانه از اهل کتاب، الزامی است و باید از موضع قدرت و به صورت نقدی باشد و آنان نیز با تواضع و تسلیم بپردازند. «عَنْ یَدٍ»، «صاغِرُونَ»
۵. حکومت اسلامی باید از چنان قدرتی برخوردار باشد که دیگران تسلیم او شوند. «قاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ» «وَ هُمْ صاغِرُونَ»
۶. اقلّیتهای مذهبی باید در برابر نظام اسلامی خاضع باشند. «صاغِرُونَ»