وصیتنامه شهید «نجفعلی امامقلی»؛
دلم مىخواهد از دَرِ جهاد وارد بهشت شوم
شهید «نجفعلی امامقلی» در وصیتنامهاش آورده است: «آرزوى دیدار تو را در روز معاد دارم و دلم مىخواهد از آن افرادى باشم که از دَرِ جهاد وارد بهشت میشوند ...»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، شهید «نجفعلی امامقلی»، دوم فروردین سال ۱۳۴۱، در روستای هیر از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش علی (فوت۱۳۴۷) و مادرش خدیجه (فوت۱۳۴۴) نام داشت و تا دوم متوسطه در رشته ریاضی درس خواند. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، نوزدهم آبان ماه سال ۱۳۶۱، در عینخوش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه، شهید شد و مزار مطهرش در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است.
وصیتنامه شهید نجفعلی امامقلی:
خداوندا! از تو مىخواهم، مادامى که گناهانم را نیامرزیدهاى، مرا از این دنیا نبرى که آرزوى دیدار تو را در روز معاد دارم و دلم مىخواهد از آن افرادى باشم که از دَرِ جهاد وارد بهشت میشوند. بار خدایا! تو را به حبیبت، حضرت محمد(ص) قسم مىدهم که به من علم، بصیرت، حکمت و زبان گویا عطا فرمایى؛ پس بر محمد(ص) و آلش درود فرست.
بار خدایا! گناهان من خیلى زیاد است؛ اما مىدانم که وسعت رحمت تو به قدرى است که گناهان من در مقابلش مانند قطرهاى در مقابل اقیانوس مىباشد. از تو مىخواهم که مرگ مرا، شهادت در راه پر ارج خودت قرار دهى.
اى خداى من! که به من پیام آموختى، نوشتن آموختى، به من چشم دادى، فکر دادى و آنچه که لایقش نبودم، دادى؛ پس من چه طور شُکر این همه نعمت تو را بجای آورم؟ به بزرگیت قسم که هیچ وقت قادر نخواهم بود، شکر تو را بجا آورم؛ پس مرا ببخش و بیامرز و دلم را به نور خودت منور ساز و مرا از هواى نفسم دور گردان.
اى خداى مهربان! خدایا! اى آنکه مىپوشانى عیب مرا، اى آن که به همه چیز آگاهى! از تو مىخواهم که قلب مرا از پس پرده بیرون آوری؛ عیب نفس مرا بر طرف سازی و عقل مرا از چنگ هوا و هوس، آزاد گردانی و نفس مرا از عقل من دور گردانی که تو قادر و توانایى.
و، اما راهى که مىروم تنها قصدم رضایت و خشنودى خداوند تبارک و تعالى مىباشد. در طول این راه خواستهام کسى باشم که از وادی حیوانیت به سوی انسانیت سلوک کنم و تکامل را فقط در این راه یافتم که راهى است پُر بها؛ از آن جهت که مقصد، تنها الله است و رسیدن به فطرت خویشتن که روح خدا در آن متجلى است و من کوششم تنها براى تزکیه نفس و به زندان کشاندن نفس اماره و آزاد کردن عقل از این زندان خطرناک و هولناک است، که پیمودن این راه براى کسانى که نهایت را در چشم دل خود دیدهاند و یقین را چشم دل خود قرار دادهاند، بسیار لذتبخش است.
انتهای خبر/10