روایتی از تلاشهای خستگیناپذیر یک بانوی بیرجندی؛
آتش به اختیاری مادرانه برای توانمندسازی زنان
خانم طالبی یک بانوی توانمند بیرجندی است که هم خودش از خروسخوان صبح تا بوق شب کار میکند و هم آتش به اختیار و مادرانه برای توانمند شدن بانوان سرزمینش تلاش میکند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند و این دامان پاک زن و مادر است که انسان ساز و تعالی بخش است.
برخورداری از حقوق برابر با مردان یکی از خواستههای بحق زنان است که خوشبختانه به برکت انقلاب اسلامی؛ زن ایرانی بهجایگاه واقعی خود نزدیک شده و جمهوری اسلامی توانسته بر اساس معیارهای اسلامی و قرآنی احیاگر حقوق زنان باشد.
بر همین اساس طی ٤٠ سال گذشته؛ جایگاه زن ایرانی از مظهر جلوهگری و ابزار جنسی، امروز به رکن اصلی بنیان خانواده و شخصیت موثر و فعال در تمام عرصهها ارتقا یافته، بطوری که اکنون رشد شخصیتی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی او غیرقابل انکار است و زنان بهجایگاه اجتماعی درخور خود نزدیک شدهاند.
البته این هویتیابی و رشد شخصیتی باعث شده تا دشمن با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی متعدد، نهتنها وضعیت و جایگاه واقعی زن در جمهوری اسلامی را وارونه نشان دهد؛ بلکه تلاش کند تا هویتش را مخدوش و او را به ورطه انحطاط و فساد بکشاند. درحالیکه غرب کثیف با تمام پروپاگاندای رسانه اش بهدنبال بیچاره و بیارزش نشان دادن زن ایرانی و عدم برخورداری از آزادی و حقوق برابر با مردان است، اما واقعیت چیز دیگری است و نگاه کوتاه و گذرایی در سطح جامعه حاکی از این است که زنان در تمام صحنهها حضور فعال و آزادانهای دارند و با ایجاد شرایط مناسب، توانستهاند به رشد و بالندگی برسند.
امروز زنان تحصیلکرده، خلاق، خوش فکر و فرزانه ایرانی پا به پا و دوشادوش مردان جلو آمدهاند و در تمام صحنههای فرهنگی، اجتماعی، علمی، ورزشی و... افتخارآفرینی کردهاند.
تجربههای یک بانوی توانمند
به همراهی جمعی از خبرنگاران و فعالان فضای مجازی به سراغ یکی از بانوان فعال، پرکار و خستگیناپذیر بیرجندی رفتهایم.
رقیه طالبی که مدعی است از حدود ٢٣ سال پیش کار کردن را از کارهای کوچکی مثل سبزی پاک کردن، خیاطی، ترشی انداختن و... شروع کرده اما از سال ١٣٩٧ بهصورت منسجمتر به مشاغل خانگی و صنایعدستی رو آورده است.
او کارهای مختلفی را تجربه کرده و این بار از مشاغل خانگی به راه اندازی اولین آژانس بانوان کشور در بیرجند در سال ١٣٨٣ میرسد.
٧ خانم سرپرست خانوار نیز از کمیته امداد برای اشتغال در آژانس به او معرفی میشوند تا نانآور کودکان یتیمشان باشند.
البته خانم طالبی راننده مشاور امور بانوان استانداری در دوره مسئولیت آقای مرتضوی هم بوده است.
او در ادامه؛ بهصورت کوتاه و گذرا به تجربههای متعدد خود در حوزههای مختلف اشاره میکند و میگوید: در سال ١٣٨٦ پیمانکار بوفههای دانشگاه آزاد شدم. در سال ١٣٩٢ هم که همسرم عمل قلب باز انجام داد، با شرکت در آموزشهای فنی حرفهای؛ دوره گیاهان دارویی را گذراندم و شروع به عرقگیری و کِرمسازی کردم.
در سال ١٣٩٤ نیز کانون بانوان استان با یک کارگاه شیرینی را تحویل گرفتم و به همراه خانمهای بیرجندی، شیرینی و کماچ تولید میکردیم و به فروش میرساندیم، همچنین در نمایشگاهها هم حضور فعالی داشتیم.
این تجربه و فعالیت باعث شده بود تا دختران روستای سرچاه تازیان (روستای همسر خانم طالبی) هم با او ارتباط بگیرند و محصولات و صنایعدستیشان را به او بدهند تا در نمایشگاههایی که حضور پیدا میکرد، برایشان به فروش برساند.
همین کار بابی برای ایده راه اندازی شرکت تعاونی روستایی در سال ١٣٩٧ در سرچاه تازیان شد.
خانم طالبی در ادامه تجربههایش میگوید: در سال ١٣٩٧ با جهاد دانشگاهی آشنا شدم و بهعنوان پیشران طرح ملی مشاغل خانگی به تهران رفتم، جهاد دانشگاهی مشاوره داد که باید محصولات تولیدی ما برند، لوگو و بستهبندی داشته باشد.
این آمد و شدها حالا جسارت بیشتری به او داده بود بطوری که در اردیبهشت ١٣٩٨، او اولین کارگاه صنایعدستی در حوزههای حولهبافی، گلیم، رودوزیهای سنتی، پته دوزی، سوزن دوزی و... را با عضویت ٤۵ نفر از زنان سرچاه تازیان راه اندازی کرد.
کارگاه دوم آموزشی را نیز مهرماه همان سال در روستای دستگرد راه اندازی کرد که مجموع اعضای دو روستای دستگرد و سرچاه تازیان، ١٦٠ نفر شدند. در بهمن ماه سال ١٣٩٩ هم بالاخره او تعاونی روستایی زنان هنرمند و کارآفرین روستای سرچاه تازیان را با هزینه خودش و اعضایی که دور هم جمع کرده بود، راه اندازی و ثبت کرد.
حضور در مقر سازمان ملل بهعنوان پیشران برتر مشاغل خانگی
طالبی میگوید: در شهریور ١٣٩٨ هم به نمایشگاهی در تهران رفتم و بین ٧ هزار پیشران جهاددانشگاهی، بهعنوان پیشران برتر انتخاب شدم. آبان ماه همان سال هم بهعنوان اولین پیشران طرح ملی مشاغل خاگی، در مقر سازمان ملل ارائه کار داشتم که در همان سال قرار بود با این ادعا که زنان ایرانی در خانه محبوساند و حق کار و حضور در اجتماع را ندارند، کرسی زنان را از ایران بگیرند.
او بهخاطرهای از این حضور هم اشاره کرده و میگوید: در جریان بازدید رئیس حوزه زنان مقر سازمان ملل، من لباس محلی پوشیده بودم، خبرنگاری با تعجب میپرسید که آیا این لباس را در ایران هم میتوانی بپوشی؟ گفتم بله! پرسید: زنان ایرانی که چادر میپوشند؟ به چادرم که روی صندلی بود اشاره کردم و گفتم من هم میپوشم! دوباره زیرکانه پرسید که چرا چادر مشکی؟ چرا چادر رنگی نمیپوشی؟ من هم پیشدستی کردم و از مذهب و رنگ لباس کشیش و راهبه، قاضی دادگاه و وکلای آنها پرسیدم، او گفت که یک کاتولیک است و رنگ لباس تمام این افرادی که پرسیده بودم هم مشکی است. منم با غرور به او تاکید کردم که رنگ مشکی؛ رنگ قدرت است و زنان ایرانی چادر مشکی میپوشند تا هیچ نگاه هرزهای جرات نگاه کردن و توهین به او را نداشته باشد. خبر این جریان بر روی سایت سازمان ملل هم قرار گرفت و باعث شد تا از من تقدیر کنند.
او ادامه میدهد: در پایان سال ١٣٩٨ هم که پای کرونا به ایران باز شد، تعداد اعضای شرکت تعاونی از ١٦٠ نفر به ٢٤٨ نفر در حوزه مشاغل خانگی رسید و در سال ١٣٩٩ هم در بین ١٧٠ زن روستایی، کارآفرین برتر و نفر پنجم کشوری و پیشران شبکه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شدم.
تلاشها برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار
طالبی اما راهش را جدا شده از تعاونی که ایجاد کرده بود، میداند و میگوید: چون من یک آدم آتش به اختیارم و غلام حلقهبهگوش برخی مسئولان نبودم، به بهانههای واهی مثلاینکه نباید مرکز نیکوکاری و گروه جهادی و... داشته باشی، با انتخاب هیئتمدیره جدید، از اردیبهشت ماه امسال مسئولیت این تعاونی از من گرفته شد، تعاونی که خودم آن را با هزینه و سرمایه خودم تاسیس کردم و بدون هیچ حقوق و بیمهای، بهعنوان یک تعاونی برتر رشد دادم. حالا درب این تعاونی بسته شده و محصولاتش خاک میخورد، اما من منفعل نماندم و همچنان بهکارها و برنامههایم برای زنان بیسرپرست و فعال در حوزه مشاغل خانگی ادامه میدهم و صنایعدستی تولیدی آنها را در بازارهای داخلی، تهران، تبریز و خارج کشور به فروش میرسانم.
او ادامه میدهد: تا وقتی شرکت تعاونی بود، برای شرکت کار میکردم اما از اردیبهشت خودم با همکاری شهرداری دو کارگاه برای آموزش و توانمندسازی زنان بزهکار و بهبودیافته در حوزه صنایعدستی راه اندازی کردهام که کارگاه دیگری نیز در حال راه اندازی است و هماکنون ۵٨٦ نفر زن سرپرست خانوار تحت آموزش و پوشش دارم. از هیچ نهادی هم حمایت مالی نشدم و وامی نگرفتم، فقط از حمایتهای آموزشی و مشورتی بسیج سازندگی و کمیته امداد بهرهمند شدم.
خانم طالبی در سال ١٤٠١ یک گروه جهادی با عنوان شهیده طیبه تاجریزی و یک مرکز نیکوکاری با عنوان خیر ماندگار در بحث آموزش رایگان و توانمندسازی زنان برای اشتغال راه اندازی کرده و هماکنون ٢٤٠ خانواده تحت پوشش این مرکز هستند.
او همچنین بازارچه امام رضاییها را به نام مبارک امام هشتم راه اندازی کرده تا زنان سرپرست خانوار و زنان توانمند و بازوی اقتصادی خانواده، در مناسبتهای مختلفی که این بازارچه برپا میشود، محصولاتشان را به فروش برسانند. البته از این بهبعد هم قرار است که این بازارچه از ٣٠ هر ماه تا پنجم ماه بعدی برپا شود.
موفقیت در کار، خانه و خانواده داری
او از سال گذشته کارگاه پخت انواع نان باگت و کماچ و شیرینی و پیراشکی را اجاره و بعد از مدتی هم آن را خریده و حالا ٦ نفر نیرو در این کارگاه دارد، خودش هم پا به پای نیروها در دو شیفت از خروسخوان صبح تا بوق شب کار میکند. میگوید: خودم ساعت ٣ صبح بیدار میشوم و بعد از نماز، هم به امور خانه میرسم و هم ناهار ظهر را آماده میکنم، صبح هم که برای کار از خانه بیرون میروم شاید دیگر تا آخر شب به خانه برنگردم. کار کردن به من اعتمادبهنفس میدهد، کار کردن را خیلی دوست دارم و از آن لذت میبرم.
خانم طالبی در خانه و خانواده داری هم نمونه است، میگوید: سه فرزند پسر دارم که یکی رتبه ٣٠٠ کارشناسی ارشد مکانیک دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی تهران، یکی رتبه ١٩٣ کنکور و محصل در دانشگاه تهران و پسر کوچکم هم کلاس سوم دبستان است.
بعضی خانمها میگویند که با وجود بچه امکان کار کردن نداریم، اما من بچه دومم ١٠ روزه بود که او را روی صندلی ماشین میگذاشتم و سرویس مهدکودک میبردم، بچه سومم را که باردار بودم، در کارگاه در حال کار بودم که از همانجا راهی بیمارستان شدم و وضع حمل کردم و وقتی که فرزندم تنها ١٤ روز داشت، دوباره به محل کار برگشتم. فرهنگ کار و تلاش را به فرزندانم هم آموختهام و آنها هم در اوقات بیکاری، در کارگاه به کمکم میآیند. درحالیکه پدر همسرم فرش فروش و تاجر بیرجند بوده و اگر هم خودم و هم همسرم در خانه بنشینیم و تنها اجاره مغازههایی را که به ارث بردهایم را دریافت کنیم، احتیاج به هیچ کاری نداریم.
تمام افتخار او هم این است که در همه اموری که دنبال کرده؛ زنان بیسرپرست و نیازمند را هم با خود همراه و تلاش کرده به توانمندیشان برساند.
طالبی ادامه میدهد: وقتی برای خودم کار میکردم، شاید ساعت ٨ صبح از خانه بیرون میآمدم اما از زمانی که اراده کردم هر زنی که به من مراجعه کند؛ باید آنقدر او را توانمند کنم که اصلا به سمت اداراتی مثل کمیته امداد و بهزیستی نرود، روی کارکردن حساستر شدهام و صبح خیلی زود از خانه بیرون میزنم. شبها که در بازارچه امام رضاییها دور میزنم و لبخند رضایت خانمها از فروش محصولاتشان و خواهشهای آنها برای تمدید مدت بازارچه را میبینم، لذت میبرم. از اینکه یک خانم سرپرست خانواری با ٤ فرزند یتیم را آنقدر توانمند کردم که حالا خودش هم پای ثابت کمکهای خیریه است، لذت میبرم.
خانم طالبی در رابطه با تبلیغاتی که در زمینه محدودیتهای بانوان ایرانی انجام میشود، میگوید: زنان ایرانی اصلا محدود نیستند، بلکه هر زنی که اراده کند، میتواند ده برابر یک مرد کار کند. آزادی زنان ایرانی هم نه از باب بیحجابی و روابط نامشروع، کمنیست و در جامعه اسلامی هیچ محدودیتی ندارند. او در تربیت فرزند هم پدر و مادر را پایه و اصل میداند و تاکید میکند که درست است اوضاع جامعه خوب نیست، اما فرزندان از پایه تربیتی خانواده بالا میآیند و پدر و مادرها مسئول تربیت فرزند هستند.
خانم طالبی بهحق الگویی مناسب چه در خانه داری و چه در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی برای همه بانوان ایرانزمین است، بانویی که هم خودش توانمند است و هم آرزوی توانمند شدن بانوان بیسرپرست و بدسرپرست سرزمینش را دارد و مادرانه و آتش به اختیار در این مسیر تلاش میکند تا در هر حدی که میتواند از یک زندگی گرهگشایی کرده و مسیر هموارتری را برای گذران زندگی هم نوعانش فراهم کند.
انتهای پیام/٧