حالت تاریک
  • سه‌شنبه, 1404/08/06 شمسی | 2025/10/28 میلادی
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی خاورستان هستید؟
مادران شهدا؛ پیام‌آوران صبر و استقامت زینبی
خاورستان گزارش می دهد؛

مادران شهدا؛ پیام‌آوران صبر و استقامت زینبی

همزمان با ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار، مادران شهدا در خراسان جنوبی همچون زینب کبری(س)، با صبری مثال‌زدنی و ایمانی استوار، روایتگر حماسه‌ای از ایثار و عشق‌اند و پیام صبر را به نسل امروز منتقل می‌کنند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «خاورستان»، در کربلای حسینی، هنگامی که زینب کبری(س) در برابر رنج و مصیبت ایستاد و پیام عاشورا را تا همیشه تاریخ جاودانه کرد، شاید هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که قرن‌ها بعد، زنان دیگری در گوشه‌گوشه این سرزمین با همان صبر و ایمان، راه او را ادامه دهند.

 امروز، در سالروز میلاد حضرت زینب(س) و روز پرستار، مادران شهدا در خراسان جنوبی یادآور همان پیام هستند؛ زنانی که با دلی سرشار از ایمان، بار سنگین فراق را به امید وصال الهی به دوش می‌کشند.

از بیرجند تا درمیان و از کویر تا کوهپایه‌های خراسان جنوبی، خانه‌هایی هست که در دیوارهایشان بوی حماسه پیچیده است؛ خانه‌هایی که قاب عکس‌های فرزندان شهیدشان به زیارتگاه دل مادران تبدیل شده است.

خانه فاطمه محمدزاده در یکی از کوچه‌های خاکی روستای بیدسک، پر از عطر خاک و صبر است. روی طاقچه کوچک اتاقش، چند قاب عکس، جانمایه زندگی‌اش شده‌اند. وسط آن‌ها، تصویر جوانی خندان با چشمانی آرام دیده می‌شود: شهید حسین معمار.

فاطمه هر صبح به همان طاقچه نگاه می‌کند. می‌گوید: اگر یک روز به دیدار حسین نروم، انگار روزم شب نمی‌شود. هر روز با او حرف می‌زنم، از حال خودم و نوه‌هایش می‌گویم، از دلم می‌گویم... انگار هنوز صدای خنده‌اش از پشت در می‌آید.

او دستانش را بر قاب عکس می‌گذارد و ادامه می‌دهد: وقتی حسین به جبهه رفت، از زیر قرآن ردش کردم و گفتم مادرت تو را به حضرت زینب(س) سپرده. همان روز فهمیدم شاید این آخرین بار است که او را می‌بینم، اما دلم آرام بود، چون برای خدا می‌رفت.

حسین سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. مادرش می‌گوید هر سال روز شهادتش، خانه‌اش پر از مردم روستا می‌شود. او چای صبر دم می‌کند و با لبخندی آرام از فرزندش می‌گوید: زینب(س) بعد از کربلا ایستاد تا پیام عاشورا بماند. من هم باید بایستم تا نام حسینم زنده بماند.

مادر پنج رزمنده و شهید

در شهرستان زیرکوه، خانه مریم حسینی یادآور روزهایی است که هر بار صدای رادیو اعلام اعزام رزمندگان را پخش می‌کرد، دلش می‌لرزید. پنج پسرش یکی پس از دیگری راهی جبهه شدند. از میان آنان، دو نفر به شهادت رسیدند و سه نفر دیگر با یاد و زخم جنگ بازگشتند.

مریم حسینی با چادری سفید و دستانی پینه‌بسته کنار صندوقچه‌ای از یادگاری‌ها می‌نشیند. این صندوقچه‌ها نه تنها یادگاری از گذشته، بلکه نشانه‌ای از حضورشان در قلب من است. هنوز هم بوی لباس‌هایشان را حس می‌کنم.

او ادامه می‌دهد: هر بار که یکی از پسرانم عازم جبهه می‌شد، از زیر قرآن ردش می‌کردم و می‌گفتم یا زینب(س) حفظش کن. روزی که خبر شهادت دومین پسرم را آوردند، سجاده‌ام را پهن کردم و گفتم: الهی شکر! که قربانی‌ام قبول شد.

اشک از چشمانش سرازیر می‌شود، اما لبخند از چهره‌اش نمی‌رود: من در روزهای سخت یاد گرفتم مثل زینب(س) گریه کنم اما نشکنم. ما مادران شهدا باید بمانیم تا راهشان را برای نسل‌های بعد بگوییم.

او به قاب عکس‌های روی دیوار اشاره می‌کند هر بار که خسته می‌شوم، به چشمان آن‌ها نگاه می‌کنم. انگار می‌گویند: مادر، صبر کن! دنیا جای اندوه نیست، جای پایداری است.

در محله‌ای قدیمی در بیرجند، خانه‌ای کوچک با دیوارهای گلی و حیاطی پر از شمعدانی، مأمن زینت رضایی است؛ مادر شهید محمدرضا رضایی. محمدرضا تنها پسر خانواده بود و در سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید. مادرش حالا ۸۰ سال دارد و هر صبح با آرامشی عجیب کنار مزار پسرش در گلزار شهدای بیرجند قدم می‌زند.

او می‌گوید: محمدرضا همیشه می‌گفت مادر، اگر روزی شهید شدم، گریه نکن، فقط دعا کن خدا قبولم کند. وقتی خبر شهادتش را آوردند، سجده شکر کردم، چون می‌دانستم به آرزویش رسیده.

خانم رضایی صدایش آرام و پر از مهر است: سال‌هاست شب‌ها با عکسش حرف می‌زنم. انگار هنوز صدایش در خانه می‌پیچد. هیچ‌وقت احساس تنهایی نکرده‌ام، چون می‌دانم روحش کنارم است.

او لحظه‌ای مکث می‌کند و به تصویر حضرت زینب(س) روی دیوار نگاه می‌کند: اگر زینب(س) در دشت کربلا توانست با آن همه مصیبت بایستد، ما هم باید بایستیم. صبر یعنی بمانی، اما نسوزی؛ بسوزی، اما خاموش نشوی.

زینت رضایی از روز پرستار هم یاد می‌کند و می‌گوید: من همیشه گفته‌ام پرستاران هم ادامه‌دهندگان راه زینب‌اند. آن‌ها هم مثل ما، درد را می‌بینند ولی امید را پنهان نمی‌کنند.

زندگی در میان عکس‌ها و یادگاری‌ها

خانه‌های مادران شهدا پر از نشانه‌های صبر است؛ از عکس‌های قاب‌شده روی دیوار تا جانمازهایی که بوی دعا می‌دهد. در هر خانه، گوشه‌ای مخصوص به یاد فرزند شهید وجود دارد؛ جایی که مادران هر روز به آن پناه می‌برند و با فرزندشان نجوا می‌کنند.

در بیرجند، درمیان و قهستان، این خانه‌ها به موزه‌هایی زنده از ایثار تبدیل شده‌اند. نه سکوتشان از غم است، بلکه از آرامشی عمیق سرچشمه می‌گیرد؛ آرامشی که تنها در ایمان و توکل یافت می‌شود.

از کربلا تا کوچه‌های ایران؛ زینب(س) در دل مادران شهدا

حضرت زینب(س) در کربلا، در میان شعله‌های مصیبت، پیام صبر و ایمان را به بشریت رساند. او پس از عاشورا نه‌تنها زانو نزد، بلکه با سخنان خود کاخ ظلم را لرزاند و حقیقت را جاودانه کرد. امروز مادران شهدا همان مسیر را ادامه می‌دهند؛ آن‌ها در برابر غم از دست دادن عزیزانشان، خم به ابرو نمی‌آورند و در عین درد، پیام عشق و ایمان را منتقل می‌کنند.

در دل هر مادر شهید، نوری از زینب(س) می‌تابد. نوری که از کربلا برخاسته و در خانه‌های این سرزمین ادامه یافته است؛ نوری که هم پرستاران مهربان بیمارستان‌ها را روشن می‌کند و هم دل‌های فرزندان این مرز و بوم را به مقاومت فرا می‌خواند.

مادران شهدا، همچون حضرت زینب(س)، پیام‌آوران صبر و استقامت در این سرزمین‌اند. آن‌ها با هر نگاه، هر دعا و هر آه، داستانی از عشق و فداکاری روایت می‌کنند. این روزها که به نام حضرت زینب(س) و پرستاران مزین است، فرصتی است تا بار دیگر یاد این زنان بزرگ را گرامی بداریم؛ زنانی که با ایمان و عشق، ستون‌های پایداری ایران اسلامی را استوار نگاه داشته‌اند.

در کنار مادران شهدا، پرستاران نیز چون زینب کبری(س) در میدان خدمت و ایثار می‌درخشند. آنان از درد دیگران نمی‌گریزند، بلکه مرهم دل‌های زخمی‌اند.

بیایید در این روزهای پرشکوه، با احترام و عشق، یاد مادران شهدا و پرستاران ایثارگر را زنده نگه داریم و پیام زینب(س) را ـ که همانا صبر، استقامت و عشق به خداست ـ به نسل‌های آینده بسپاریم.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!