حالت تاریک
تسنیم وحی؛

تفسیر صفحه ۴۲۴ قرآن کریم

تفسیر صفحه ۴۲۴ قرآن کریم

درباره جدایی و طلاق در صفحه ۴۲۴ قرآن بخوانید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی«خاورستان»، در نکات تفسیری صفحۀ ۴۲۴ قرآن کریم، سورۀ احزاب آمده است: 

تفسیر صفحۀ ۴۲۴ قرآن کریم - سورۀ احزاب - آیۀ ۴۴ - تفسیر نور:
 
«تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً»   «تحیّت آنان در روزی که خدا را ملاقات کنند سلام است؛ و خداوند برای آنان پاداشی نیکو فراهم کرده است» 

نکته‌های سورۀ احزاب - آیۀ ۴۴:
کلمۀ «تحیت» از «حیات»، به معنای دعا کردن برای سلامتی و حیات دیگران است. 

مراد از «یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ»، «روز ملاقات»، روز رستاخیز است که با کنار رفتن پرده‏‌ها، انسان به مقام شهود باطنی و دید قلبی می‌رسد، گویا خدا را ملاقات می‌کند. ( تفسیر نمونه ) 

سلام، هم از طرف خداست. «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»(یس،۵۸) 

هم از سوی فرشتگان است. «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» (رعد،۲۴) 

هم نشانۀ سلامتی است. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ» (حجر،۴۶) 

هم سخن رسمی بهشتیان است. «قِیلًا سَلاماً سَلاماً» (واقعه،۲۶)

 تفسیر آیات ۴۵ - ۴۶ - تفسیر نور:
 
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً * وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً»   «ای پیامبر! همانا ما تو را گواه (بر مردم) و بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده فرستادیم* و (نیز) دعوت‌کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابان (قرار دادیم)» 

نکته‌های سورۀ احزاب - آیات ۴۵ - ۴۶:
در این دو آیه، نقش پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در جامعه بیان شده است. 

او مردم را به سوی خدا دعوت می‏ کند و شیوۀ او در این دعوت، بشارت و انذار است، امّا نه فقط با زبان، بلکه عمل او نیز حجّت بر مردم و الگویی برای آنان است.

تفسیر آیات ۴۷ - ۴۸ - تفسیر نور:
 
 «وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا کَبِیراً * وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ کَفی‏ بِاللَّهِ وَکِیلًا»   «و به مؤمنان بشارت ده که برای آنان از سوی خداوند بخششی بزرگ است * و کافران و منافقان را اطاعت مکن، و به آزارشان اعتنا مکن، و بر خدا توکّل نما که خداوند برای وکالت کافی است» 

نکته‌های سورۀ احزاب - آیات ۴۷ - ۴۸:
بی‌اعتنایی به آزار و اذیّت دشمنان به معنای سستی و کوتاهی در برخورد با آنان نیست، بلکه به معنای توکّل و امیدواری به رحمت الهی، دلسرد نشدن از برخوردهای آنان است. پیامبر، از جانب خداوند مأمور می‌شود تا به مؤمنان بشارت دهد که لطف و فضل ویژه او شامل حال آنان می ‏شود و این خود بزرگ ‏ترین لطف خداست. این آیه، «وَ بَشِّرِ ...» مصداق و نمونۀ آیۀ قبل است که فرمود: «مُبَشِّراً».

تفسیر آیۀ ۴۹ - تفسیر نور:
 
 «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِیلًا»   «ای کسانی که ایمان آورده‏ اید! هرگاه زنان با ایمان را به همسری گرفتید و پیش از آن که با آنان آمیزش کنید طلاقشان دادید، عدّه‌ای برای شما به عهده آنان نیست تا حسابش را نگهدارید، پس آنها را (با پرداخت مهریه و هدیۀ مناسبی) بهره‌مند سازید و به طرز شایسته‌ای رهایشان کنید» 

نکته‌های سورۀ احزاب - آیۀ ۴۹:
مراد از «نکاح»، عقد ازدواج است. 

مراد از «تماس» آمیزش جنسی است. 

مراد از «سَراحاً جَمِیلًا» طلاق بدون خصومت و خشونت است. 

«عِدَّةٍ» به مدّتی گویند که زنان پس از طلاق، باید تا پایان آن صبر کنند و همسر دیگری نگیرند. عدّۀ طلاق زن، سه مرتبه حیض شدن و پاک شدن و عدّۀ وفات شوهرش چهار ماه و ده روز است. 

چند گروه از زنان به عدّه نیاز ندارند: یک گروه کسانی هستند که پس از عقد، تماس جنسی نداشته‌‏اند، گروه دیگر، زنان یائسه‌اند که از بچّه‏‌دار شدن مأیوس‌‏اند. (زنان ۵۰ و ۶۰ ساله) 

در آیۀ ۲۳۶ سوره بقره نیز خواندیم که هدیه مرد به همسر مطلّقۀ قبل از آمیزش، باید به قدر معروف و توانایی باشد. «عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ» 

امام باقر علیه‌السّلام فرمود: این گونه زنان (طلاق داده شده) با وحشت و غصّه و شماتت دیگران‏ به خانۀ پدر بر می‌گردند و لذا باید به مقداری که توان دارید، با هدیه دل آنان را آرام کنید. «فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ»

تفسیر آیۀ ۵۰ - تفسیر نور:
 
 «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ بَناتِ عَمِّکَ وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ اللَّاتِی هاجَرْنَ مَعَکَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ فِی أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ لِکَیْلا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً»   «ای پیامبر! ما برای تو همسرانی را که مهرشان را پرداخته‏ ای حلال کردیم و همچنین کنیزانی را که (به عنوان غنایم جنگی) خداوند بر تو ارزانی‏ داشته و مالک شدی (بر تو حلال کردیم) و نیز (ازدواج با) دختران عمویت و دختران عمّه‌هایت و دختران دایی و دختران خاله‏‌هایت را که با تو هجرت کرده‌‏اند، (برای تو حلال کردیم،) و زن با ایمانی که خود را به پیامبر ببخشد (و مهریّه‌ای از حضرت نخواهد) اگر پیامبر بخواهد می‏‌تواند او را به عقد خویش در آورد؛ (این قانونِ عقد بدون مهریّه) مخصوص توست نه دیگر مؤمنان؛ همانا می‌‏دانیم که برای مؤمنان دربارۀ همسران و کنیزانشان چه حکمی کرده‌ایم، (این برای آن است که) تا برای تو مشکلی نباشد، و خداوند آمرزندۀ مهربان است» 

نکته‌های سورۀ احزاب - آیۀ ۵۰:
«أَفاءَ» از «فیی‏ء» به اموالی گفته می‌شود که بدون جنگ به دست مسلمانان می‌ رسد. 

در عرب کلمات «عم» و «خال» به صورت جنس به کار می‏‌رود و همۀ عموها و دایی‌ها را شامل شود، ولی «عمة» و «خالة» به صورت جمع می‌آید. «عَمَّاتِکَ»، «خالاتِکَ»

در اسلام سه نوع نکاح وجود دارد:
الف: نکاح با مهریّه (خواه دایم یا موقّت). 

ب: نکاح از طریق مالک شدن کنیز. 

ج: نکاح بدون مهریّه، که زنی خود را به مردی ببخشد. 

نوع اوّل و دوم برای عموم است و نوع سوم تنها برای پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بوده است. روزی عایشه گفت: یا رسول الله! خداوند هوای تو را دارد. پیامبر فرمود: «و انک ان اطعت الله سارع فی هواک » (بحار، ج ۲۲، ص ۱۸۰) تو نیز اگر مطیع خدا باشی، امتیازاتی به تو می‌دهد. 

بر پیامبر جهاد یک تنه واجب بود. «لا تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ» (نساء،۸۴) بر پیامبر نماز شب واجب بود و ... اکنون یک امتیاز مادّی در برابر آن همه سختی (رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هیچ پیامبری چنان که من اذیّت شده‌ام آزار ندیده است. «ما اوذی نبّی مثل ما اوذیت» ) چیزی نیست.

سؤال: چرا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله زنان متعدّد داشت؟
پاسخ: اوّلًا: در ازدواج‌ های رسول خدا صلّی الله علیه و آله مسأله شهوت‌محور نبوده است، زیرا پیامبر عزیز اسلام از ۲۵ سالگی تا ۵۳ سالگی فقط با خدیجه زندگی کرد، زنی که هنگام ازدواج سنّش پانزده سال از حضرت بیشتر بود و پیامبر تا او را داشت با دیگری ازدواج نکرد. 

ثانیاً: تمام قبایل علیه حضرت بودند و پیامبر باید با طرحی دقیق این وحدت نا مقّدس را می ‏شکست و بهترین و ساده‏ ترین و ارزان ‏ترین و طبیعی ‏ترین راه این بود که پیامبر داماد قبایل مختلف شود و مردم طبق رسوم آن زمان حمایت داماد را بر خود لازم می‏ دانستند و پیامبر بدین وسیله می ‏توانست مشکلات راه تبلیغ دین را هموار کند. 

ثالثاً: بعضی ازدواج‌ها برای مبارزه با آداب و رسوم غلط بود. نظیر ازدواج پیامبر با زینب دختر عمّه‌‏اش که در آیۀ ۳۷ همین سوره گذشت. 

رابعاً: پیامبر بعضی زنان را تنها عقد نمود و با آنان همبستر نشد و از بعضی قبایل تنها خواستگاری نمود و عقد هم نکرد و همین رفتارها وسیلۀ ‏ارتباط می‌‏شد. 

خامساً: اگر هدف مسألۀ جنسی بود باید از این همه همسر فرزندان بسیاری می‌داشت. 

سادساً: عایشه بسیار کوچک بود که به عقد پیامبر درآمد و مدّت‌‏ها گذشت تا توانست همسر واقعی حضرت باشد. اگر هدف مسایل جنسی باشد انسان با بچّه ازدواج نمی‌کند. 

سابعاً: ما نباید پیامبر را با خود مقایسه کنیم؛ ما با داشتن یک همسر از بسیاری توفیقات باز می‏‌مانیم، ولی پیامبر اکرم با داشتن چند همسر چنان غرق در عرفان و مناجات و تبلیغ بود که خداوند به حضرت خطاب می‌کند: چرا این قدر به خاطر هدایت مردم حرص می‌خوری‏ «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ» (شعراء،۳) * چرا خود را به مشقّت می‌اندازی، «لِتَشْقی‏» (طه،۲) چرا حلال‌هایی را بر خود حرام می‌‏کنی، «لِمَ تُحَرِّمُ‏ ...» آری، نسیم تند معرفت، خیمۀ وجودی پیامبر را چنان بلند می‌کرد که این همه زن، نمی‌توانست آن را از پرواز باز دارد. 

به هر حال، ازدواج‌‏های مجدّد پیامبر بعد از سنّ ۵۳ سالگی بوده است، آن هم با زنان بیوه و متروکه یا داغدیده، با تمایل کامل آنان به ازدواج و اجرای عدالت از سوی پیامبر و آموختن درس عملی برای ادارۀ چند همسر و انتخاب زندگی ساده و بی‌توجّهی به خواسته‏‌های تجّمل‌گرایانۀ برخی همسران. علاوه بر همۀ این‏‌‌ها در آن زمان داشتن چند همسر هیچ عیبی نبوده است و گاهی همسر اوّل به خواستگاری همسر دوم می‏‌رفت و ده‏‌ها نکتۀ دیگر که باید در آنها دقّت نمود.

انتهای خبر/10

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از